خبر ببرموسیقیهنر

علیرضا افتخاری پس از سال‌ها سکوتش را در دورهمی، شکست!

استاد علیرضا افتخاری، چهره ماندگار موسیقی کشورمان، که جمعه شب، مصادف با ۱۹ اردیبهشت ماه، میهمان برنامه‌ی دورهمی بود، پس از سال‌ها سکوت خود را در مقابل حواشی ایجاد شده در ماجرای در آغوش کشیدن محمود احمدی‌نژاد، رییس جمهور پرحاشیه دولت دهم؛ شکست.

ایشان پاسخ سوال آقای مدیری در مورد کم‌کار شدنشان را با سروده‌ای از مولانا آغاز نمودند:

“سرّ پنهان است اندر زیر و بم
فاش اگر گویم جهان بر هم زنم”
زندگی زیر و بم‌هایی دارد.
گاهی خود آدم بهتر می‌داند، قبل از این‌که به او بگویند؛ کنار برود.

علیرضا افتخاری، در پاسخ به سوال آقای مدیری در خصوص حواشی ایجاد شده در باب ماجرای درآغوش کشیدن، آقای احمدی‌نژاد، رئیس دولت دهم، گفت:

پس از اجرای برنامه، زمانی که می‌خواستم از روی سن خارج بشوم، یک آقایی به من اشاره کردند که آقای احمدی‌نژاد منتظر هستند. من هم به سمتشان رفتم. ایشان ابتدا به من احترام کردند و به من لطف داشتند و من را بغل کردند. خب من هم از روی ادب، متقابلا ایشان را بغل کردم.
البته بودند افرادی که می‌خواستند، من خانه‌نشین بشوم. بعد از این موضوع، حتی یک نفر هم با من تماس نگرفت و نخواست فتیله‌ی این آتش را پایین بکشد، اما این هم تجربه‌ای بود و گذشت. کاش همدیگر را بیش‌تر دوست داشته‌باشیم و کم‌تر سمی باشیم.
کسی نوشته بود که من رانت گرفتم. من تا به حال از دولت هیچ پولی نگرفتم و کسانی که این حرف را می‌زنند امیدوارم خدا آن‌ها را به راه راست هدایت کند. آقای احمدی‌نژاد با هنرمندان زیادی دیدار داشتند و روبوسی کردند، اما نمی‌دانم چرا قرعه به نام من افتاد.

علیرضا افتخاری پس از سال‌ها سکوتش را در دورهمی، شکست!

در ادامه این مقاله به بخشی از گفت‌وگوی این استاد پیشکسوت عرصه موسیقی در برنامه دورهمی، می‌پردازیم:

مدیری: الان مشغول چه کاری هستید؟

افتخاری: در منزل هستم، مطالعه می‌کنم و نظارت‌هایی در کار ساختمان دارم.

بیشتر بخوانید
وزیر کشور: یک عده تفریحی قرص لای کیک‌ها گذاشتند
مدیری: از تجربه‌ی اولین همکاری با تلویزیون در سریال امیر کبیر برایمان بگویید.

افتخاری: استاد کیانی‌نژاد در آن سریال نی می‌نواختند.
یک شب به من گفتند همراه من بیا.
آن شب استاد روشن‌روان از ایشان پرسیدند کسی را نداری که آواز بخواند؟
ایشان هم من را معرفی کردند.
حتی من به ایشان گفتم پدرم مخالف هستند که من آواز بخوانم، اما در آخر من خواندم.
همان شب یا فردای آن روز، کار، پخش شد، همسرم تماس گرفت و گفت چه آواز خوبی بود!
بعد همه پسندیدند و من شروع به کار، کردم.

در ادامه، استاد افتخاری بخشی از آن غزل را به زیبایی اجرا کردند:

دوش در حلقه‌ی ما قصه‌ی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسه‌ی موی تو بود

این استاد عرصه موسیقی، درباره‌ی ازدواج خود، چنین گفت:

در تاریخ ۱۳۵۵/۵/۵ با دختردائی‌ام ازدواج کردم.

ایشان، در ادامه برنامه از همسر خود، چنین، عذرخواهی کردند:

به خاطر زمان‌هایی که می‌بایست به همراه خانواده می‌بودم، اما در استودیو و مشغول ضبط بوده‌ام، پوزش می‌خواهم.

مدیری: آیا تغییر سبک داده‌اید؟

افتخاری: بله، من آن زمان به پول نیاز داشتم و منتظر دریافت وام بودم که به من ندادند. از طرفی، آن زمان پیشنهاد یک کار پاپ-سنتی داشتم و قبول کردم و قطعه “امان از جدایی” را خواندم.

مدیری: از جایگاهی که دارید، راضی هستید؟

افتخاری: خیر. من سی سال در استودیو احساس، هزینه می‌کردم، زحمت می‌کشیدم که من را بپذیرند و من را بخواهند؛ با یک روبوسی همه چیز از بین رفت. من که آدم سیاسی‌ای نبودم، من که گناهی نداشتم. مگر من می‌خواستم کسی را تایید یا تکذیب کنم؟

بیشتر بخوانید
شهین‌دخت مجیدیان: فیلم چ حاتمی‌کیا هیچ ارتباطی به شهید فلاحی نداشت!
مدیری: آیا ترانه‌ای بوده که از خواندن آن پشیمان شده‌ باشید؟

افتخاری: هر کاری که از خواندن آن پشیمان شدم، اتفاقا گل کرد!
ترانه‌های “مستانه“، “یاد استاد” و “راز گل” از این دست ترانه‌ها بودند، اما آن‌هایی که با اساتید بزرگ کار کردم، تیراژ کمی داشتند.

مدیری: به نظرتان، معضل اصلی موسیقی چیست؟

افتخاری: آیا در فضایی که ایجاد شده، بچه‌ها زندگی‌شان خوب می‌گذرد؟
هنرمندان جوانی هستند که شرایط زندگی‌شان مساعد نیست و باید به آن توجه شود.
آیا به اندازه‌ی کافی به هنرمندان توجه می‌شود؟
اگر شده حتی با یک شاخه گل هم، باید توجه شود.

مدیری: آیا احساس خوشبختی دارید؟

افتخاری: بله. احساس خوشبختی و خوشی خلق نشده، در دل ما غم هست، درد هست، رنج هست؛ اما ما باید خودمان آن را خلق کنیم و زیاده‌خواه نباشیم.

استاد افتخاری در پایان عنوان کردند:

هنرمندان جوان می‌بایست خیلی مراقب باشند و هر چیزی را امضا نکنند. یک عده هستند مافیا دارند و باند‌بازی می‌کنند. جوانان می‌بایست مراقب آینده باشند و چشم امیدشان به هیچ شخصی نباشد.

و در ادامه کلام خود را این‌گونه به پایان رساندند:

زمان بستر هستی‌ است، زمان را بیهوده از دست ندهیم.
اگر بدانیم چند سال زنده هستیم ثانیه‌ای از آن را از دست نمی‌دهیم؛ اما داریم روزها و شب‌هایمان را از دست می‌دهیم و باید مواظب زمان باشیم.

مولف: دنیا فرهمند

مهان صمدی طاری

جست‌وجو‌گر و تحلیلگری که سعی دارد با تمام استعدادها و توانایی هایش پیش از هر چیزی، انسان باشد. «دل مرنجان که ز هر دل به خدا راهی هست!»

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا