۸ نکتهی علمی برای رسیدن به هدف

بزرگترین انگیزهها برای رسیدن به هدف نه از بیرون بلکه از درون هر فرد شعلهور میشوند. همین خود کمک میکند که بتوان این انگیزهها را با استفاده از روشهای متعدد پروردهتر کرد تا تأثیر بیشتری روی هر فرد برای رسیدن به هدف داشته باشند. در ادامهی این نوشتار به ۸ نکتهی کلیدی که بهکاربردن آنها میتواند برای تقویت انگیزهها در هر فرد کمککننده باشد خواهیم پرداخت. اگر از کسانی هستید که تشنهی رسیدن به هدف هستند، این نوشتار را از دست ندهید.
توجه داشته باشید که نکات زیر برای رسیدن به هدف برگرفته از تحقیقات متعددی هستند که کارشناسان در زمینهی روانشناسی انجام دادهاند، بنابراین نباید در این نوشتار منتظر یک سری جملهی انگیزشی باشید. در واقع نکات زیر نکاتی اصولی و علمی برای آمادهسازی ذهن در راستای رسیدن به هدف هستند.
نکات کلیدی برای رسیدن به هدف
۱- ناشناختهها را بپذیرید
بسیاری از افراد ناشناختهها رابه عنوان نوعی تهدید احساس میکنند و تحمل بسیار کمی در برابر ابهام از خود نشان میدهند. با این حال برخی دیگر با دید بازتری به ناشناختهها نگاه میکنند.
جالب است بدانید تحقیقات نشان از آن دارند که کودکان نسبت به بزرگسالان، تحمل بیشتری در مورد ابهام دارند. گاهی اوقات کودکان برای پذیرش شرایط تیره، یعنی شرایطی که در آن احتمال برد و باخت مشخص نیست، مشتاقتر اند. ظاهراً هر چه انسان مسنتر میشود، تمایل به اطمینان و امنیت او را به سمت جایگاهی پیش میبرد که در آن نقطه احساس امنیت داشته باشد.
پژوهشها نشان میدهند که هر چه از کار خود راضیتر باشید، تحمل بیشتری در برابر ابهام خواهید داشت. به عبارت دیگر، اگر شما به آنچه انجام میدهید باور داشته باشید و از آن لذت ببرید، احساس ناراحتی ناشی از ناشناختهها را بهتر تحمل خواهید کرد.
۲- در چشمبههمزدنی شفافیت را پیدا کنید
برای کسب انگیزه در جهت رسیدن به هدف و رؤیاهای بزرگ، شفافیت لازم است. با این حال این سخن بدین معنا نیست که شما باید از تمام آینده تصور شفافی داشته باشید. کافی است که یک یا دو مرحلهی بعد در ذهنتان شفاف باشد.
در صورتیکه در مرحلهی ۱ هستید و رویای شما در مرحلهی ۵۰، تنها کافی است با کسب اطلاعات به مرحلهی ۳ یا ۴ برسید. پس از رسیدن به این مراحل، نیاز به دستورالعملهای بیشتری پیدا خواهید کرد. با این حال در حال حاضر، شما سرنخی از اینکه آن دستورالعملها چه خواهند بود ندارید، چرا که در حال حاضر نمیدانید چه مسائل ضروریای در آینده ممکن است پیش آیند.
زمانی که به مرحلهی بعدی از مسیر دستیابی به هدف خود رفتید، میتوانید سوالات بهتری را در این مورد مطرح سازید.
همچنین میتوانید بهتر تخمین بزنید که چه کسی میتواند به شما کمک کند تا به مرحلهی ۵، ۶، ۷، یا ۸ بروید. چیزی که شما را به این مرحله رسانده است احتمالاً برای رساندن شما به مراحل بعد کفایت نخواهد کرد.
۳- با هدف یاد بگیرید
این نکته رادر نظر داشته باشید که باوجودیکه یادگیری یکی از اساسیترین رکنهای رسیدن به هدف است، اما هر یادگیریای نمیتواند برای رسیدن به اهداف زندگی کاربردی باشد، بلکه یادگیری باید هدفمند باشد. تنها شما هستید که میتوانید جهتگیری تمرینات خود را مشخص کنید. تحقیقات نشان میدهند که بین رضایت از یادگیری و خودجهتدهی به آن ارتباط مستقیم وجود دارد. بنابراین، آنچه فرامیگیرید باید به صورت شفاف با علایق و اهداف شما در ارتباط باشد.
۴- بر یادگیری مبتنی بر محتوا تمرکز کنید
یادگیری مبتنی بر محتوا نوعی شیوهی آموزشی است که در آن از زندگی واقعی و موقعیتهای شبیهسازیشده برای آموزش مفاهیم مختلف استفاده میشود.
یادگیری مبتنی بر محتوا دارای مراحل زیر است:
- یادگیری یک مفهوم
- تمرین و به کارگیری آن مفهوم در دنیای واقعی
- دریافت راهنمایی و بازخورد
- تکرار
در دنیای دیجیتال کنونی، آموزشهای شبیهسازی، یعنی آموزشهایی که مبتنی بر بازی کردن نقش در دنیای واقعی هستند، بسیار محبوب شدهاند.
۵- از معلم کمک بگیرید
معلم میتواند به شکل یک کتاب، یک دورهی آنلاین، یک شخص واقعی و … باشد، اما بهتر است معلمتان نه فقط یک کتاب یا دورههای آموزشی بلکه شخصی واقعی باشد. چراکه اولاً از این مزیت بهرهمند خواهید شد که بازخوردی سریع از یادگیری خود دریافت کنید و ثانیاً معلم میتواند پاسخ سوالات شما را به صورت مستقیم بدهد. همانطور که پیشتر گفتیم دریافت بازخورد یکی از مراحل اصلی یادگیری مبتنی بر محتوا است.
۶- مطلب یادگرفته شده را آنقدر تکرار کنید تا به ناخودآگاهتان منتقل شود
یادگیری یک مطلب جدید وابستگی بسیاری به حافظه و چگونگی استفاده از آن دارد. در ابتدا، کورتکس جلویی مغز، که اطلاعات حافظهی کوتاهمدت را نگهداری میکند، به شدت مشغول پردازش چگونگی آن مطلب است. اما پس از آن که شما آن موضوع را به خوبی فرا گرفتید، کورتکس جلویی از فعالیت در ارتباط با آن موضوع دست میکشد. در این زمان شما قادر خواهید بود تا آن موضوع را، ضمن آنکه کورتکس جلویی درگیر موضوعی دیگر است، مورد استفاده قرار دهید. این مرحله از یادگیری «خودکار بودن» نامیده میشود.
فرایند دستیابی به مرحلهی «خودکار بودن» شامل چهار مرحله است:
- تکرار موضوع آموخته شده، در قالب اجزای کوچک تقسیم شده، به صورت متوالی
- به عنوان مثال چنانچه در حال یادگیری بسکتبال هستید، برای یادگیری خودکار پرتاب توپ، باید آن را از یک نقطه برای چندین مرتبهی متوالی پرتاب کنید.
- آموزش خود را به تدریج سختتر کنید.
- در این مرحله شما باید آموزش خود را تا جایی که میتوانید سختتر و سختتر کنید. پس از رسیدن به سختترین مرحله به تدریج شدت دشواری را کم کنید تا جایی که به مهارت فعلی خود برسید.
۷- برای یادگیری محدودیت زمانی قرار دهید
به عنوان مثال برخی از معلمهای ریاضیات از دانشآموزان خود میخواهند که در یک زمان محدود روی یک مسئلهی دشوار کار کنند. اضافه کردن محدودیت زمانی به یادگیری از دو طریق شما را به چالش میکشد. در درجهی اول شما را مجبور میکند سریعتر فعالیت کنید و در درجهی دوم بخشی از کارکرد حافظهی شما را با مجبور ساختن آن برای توجه به زمان، به خود اختصاص میدهد.
۸- پیگیری و مسئولیت داشته باشید
در صورتیکه رفتار روزمرهی خود را پیگیری و بررسی نکنید، بیشک اشتباهاتی بیشتر از آنچه تصورش را میکنید خواهید داشت. به عنوان نمونه، بسیاری از افراد نمیدانند که پولشان چگونه به اتمام میرسد، چرا که هزینههای خود را مورد پیگیری قرار نمیدهند.
بر اساس تحقیقات، «خودتنظیمی» یک فرایند روانشناختی است که تناقض بین اهداف و رفتار افراد را کشف میکند. این نیروی هیجانیِ انگیزش شماست که به شما کمک میکند تا از جایی که هستید به جایی که میخواید باشید، برسید.
علاوه بر پیگیری، تحقیقات نشان میدهند احساس مسئولیت نیز باعث بهبود عملکرد میشود. زمانی که عملکردتان را به شخص دیگری گزارش میکنید، خصوصاً اگر آن فرد شخصی باشد که مورد قبول شما باشد، این کار یک انگیزهی اضافی برای دستیابی به موفقیت در اختیارتان قرار میدهد.
بیشتر بخوانید: بهترین اصول کار تیمی برای رسیدن به موفقیت