ذبح اعتماد عمومی در پروازی که بالش شکست، پرواز شماره ۷۵۲/ استعفا و محاکمه پیشکش، به این ملت نجیب تسلیتی شایسته بگویید
روایتی از یک لاپوشانی برزگ

وقتی سه شنبه شب همه در حال استراحت بودند تصور نمیکردند چه اتفاقاتی فردای آن روز انتظارمان را میکشد.
بامداد ۱۸ دی ماه، زمانی که مردم در حال استراحت و روحشان از همه جا بیخبر بود، التهابات آغاز شد.
از ساعت ۱:۲۰ بامداد، خبرها از آغاز عملیات انتقام سخت سپاه پاسداران اسلامی خبر میداد.
از همان زمان تا ساعت ۶ صبح شاهد انتشار خبرهای لحظهای حملهی موشکی سپاه پاسدارن به پایگاههای عین الاسد و التاجی واقع در عراق که نیروهای آمریکایی در آنجا مستقرند،بودیم.
شاید هر کسی با دیدن حملات نیمه شب موشکی سپاه پاسداران، تصور مواجه شدن با بمب خبری روز و هفته را داشت تا اینکه … خبری تلخ همه را غافلگیر کرد.
حوالی ۶:۲۰ خبری تلخ مبنی بر سقوط هواپیمایی دقایقی پس از برخاستن از باند فرودگاه بین المللی امام خمینی منتشر شد.

از همان لحظات ابتدایی که خبرهای این اتفاق تلخ در کانالها و صفحات مجازی به سرعت در حال بروز رسانی بود، در مقابل صدا و سیما و علی الخصوص شبکه خبر به اعلام کوتاه خبر، درج زیر نویس بسنده کرد.
هواپیما متعلق به شرکت هواپیمایی بینالمللی اوکراین بود.
این هواپیما که ساعت ۶:۱۲ دقیقه صبح پس از یک ساعت تاخیر با ۱۷۶ نفر سرنشین از باند فرودگاه بینالمللی امام خمینی برخاست و دقایقی بعد سقوط کرد.
۱۴۷ تن از مسافران پرواز، ایرانی و باقی شهروندان ۶ کشور کانادا، اوکراین، سوئد، افغانستان، انگلیس و آلمان بودند که همگی در دم جان باختند.
این پرواز ٩ خدمه نیز داشت.
طبق بررسیها، اغلب قربانیان ایرانی این هواپیما، نخبگان و دانشجویان بودند.
آنها فارغالتحصیلان دانشگاههای مطرح و برتر کشوربودند.
این عزیزان در دانشگاههای کشورهای دیگر در حال تحصیل بودند.
برخی نیز به تازگی موفق به اخذ پذیرش شده بودند و برای تحصیل در مقاطع بالاتر و حضور در دانشگاههای مطرح در حال عزیمت بوده و در این پرواز حضور داشتند.
به جد میتوان این حادثه را از نگاهی دیگر “بزرگترین فاجعه از دست دادن نخبگان ایران” هم نامید!
علت استفاده از این خط هوایی توسط دانشجویان هم بنا بر بررسیهای انجام شده به خاطر به صرفه بودن هزینههای اقتصادی آن بودهاست.
کمکم اخبار و گمانه زنیهایی منتشر شد که سیستم پدافند به اشتباه این هواپیما را هدف قرار دادهاست.
فرضیهای که با توجه به شرایطی که ۱۸ دی ماه بر کشور حاکم بود، میتوانست برای افکار عمومی قابل استناد و باور پذیر باشد.
در ادامه مردم که منتظر انعکاس خبر سقوط هواپیما و چرایی آن بودند، آن روز با به نوعی بیتوجهی صدا و سیما در پوشش این خبر مواجه شدند.
فردای آن روز علی عابدزاده، رئیس سازمان هواپیمایی کشوری، این فرضیه و ادعا را رد کرد آن را “غیر علمی” خواند.
او در تلویزیون گفت:
“مگر میشود پدافند هوایی به هواپیمایی شلیک کند که ۸ هزار پا ارتفاع دارد؟”
همان روز سردار شکارچی، سخنگوی ارشد نیروهای مسلح هم این خبر را تکذیب کرد.
او این موضوع را که “هواپیمای اوکراینی مورد اصابت پدافند هوایی قرار گرفته”، “حرفی مضحک و کاملا دروغ محض” خواند.
روز بعد در ۲۰ دی، عابدزاده بعد از جلسه بررسی علل سقوط در نشستی خبری با قاطعیت گفت “موشکی به هواپیما اصابت نکردهاست!”
او چند دلیل هم آورد اما جالب توجهترین دلیل این بود:
“این فرضیه در این صورت قابل قبول نیست که هواپیما ۱/۵ دقیقه در آتش در حال پرواز باشد.
علی ربیعی سخنگوی دولت هم بامداد ۲۰ دی ماه، این فرضیه خبری را دورغ بزرگی خواند که در آینده کسی مسئولیتش را به عهده نخواهد گرفت.
از طرفی دیگر حسامالدین آشنا، مشاور فرهنگی روحانی به مانند اعتراضات آبان ماه واکنشی تند در توئیتر نسبت به این خبر بروز و هشداری بیسابقه به رسانههای خارج نشین داد.
او به کارگزاران ایرانیتبار رسانههای فارسی زبان هشدار داد که در این جنگ روانی شرکت نکنند.

آشنا یک روز بعد هم نوشت که “دشمن اکنون ما را با موشکهای نقطه زن رسانهای هدف قرار داده”
با این حال روز ۲۱ دی، ستاد کل نیروهای مسلح تایید کرد که سقوط هواپیما ناشی از خطای انسانی سیستم پدافندی بودهاست.
همان روز فرمانده هوا فضای سپاه، سردار حاجیزاده درنشستی خبری گفت:
روز صبح چهارشنبه ۱۸ دی پس از اینکه در مورد هدف قرار دادن شئی در آسمان تهران حوالی پرندک و به تصور اینکه آن شئی، موشک کروز آمریکایی است، قرار گرفتم حدسم این بود که هواپیمای خودی را زدیم!
همان روز و با اینکه به دلیل عملیات بامدادی در غرب کشور بودم، بالافاصله این موضوع را به مسئولان اطلاع دادم.
زمانی که به تهران رسیدم با بررقراری شرایط قرنطینه ویژه که دستور آن در سطوح بالاتر به منظور بررسی این حادثه صادر شده بود، مواجه شدم.
اظهارات این مسئولان در روزهای اخیر و دادن اطلاعات غلط به خبرگزاریهای داخلی، نتیجهای جز ذبح شدن اعتماد عمومی، شلیک به اعتبار رسانههای داخلی و به تبع آن جایگزینی رسانههای خارجی نداشتهاست.
حال بیاییم واکنشهای داخلی و خارجی نسبت به این حادثه تلخ را مرور و بررسی کنیم و از زاویهای دیگری به این حادثه تلخ نگاه کنیم.
اولین واکنش را مسئول دانشگاه آلبرتای کانادا داشت.
آن هم زمانی که در حین سخنرانی و اطلاع در رابطه با این حادثه غم انگیز، احساساتش باعث جاری شدن اشکاهایش شد.
پس از این اتفاق تلخ، به جز ایران مقامهای تمامی ۶ کشوری که قربانیان از شهروندان آنها بودند از روز اول حادثه، به صورت شفاف به دنبال پیگیری علت آن بودند.
جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا نیز در واکنش به این حادثه تلخ، شخصا در مراسم یادبود قربانیان این حادثه که ۵۷ نفر از آنها ایرانی و شهروند کانادا بودند، حاضر شد و به جانباختگان و خانوادههای آنان ادای احترام کرد.
از سویی دولت اوکراین پیگیر بازگشت اجساد قربانیان است.
در اوکراین هم مراسمهایی به منظور یادبود قربانیان برگزار شد.
مقامات این کشور ضمن حضور در مراسم به جانباختگان ادای احترام کردند.
مقامات سایر کشورها مثل افغانستان نیز واکنشهای مشابهی انجام دادند.
این در حالی است که در ایران هیچ اتفاقی مشابهی رخ نداد.
در ایران تنها نکته مثبت پذیرش صادقانه این اتفاق توسط برخی مقامات مسئول بود.
گرچه این اقدام صادقانه و زیباست اما ظاهرا تبعاتی برای آنها ندارد.
پس از مواجهه افکار عمومی با سو مدیریت در وقوع این فاجعه انسانی، درخواستها برای استعفا و محاکمه عوامل این فاجعه به یک مطالبه عمومی تبدیل شدهاست.
از طرف دیگر، رسانهها خواستار برخورد مقامات مسئول با پنهان کاران و دروغ گویان شدهاند.
با این حال مقامهای مسئول با وجو اعلام حقیقت پس از سه روز، حتی نتوانستند از خانوادههای قربانیان دلجویی کنند.
شامگاه ۱۸ دی ماه قبل از اعلام شدن دلیل اصلی حادثه تلخ، تصمیم هیئت دولت مبنی بر اعلام عزای عمومی روز پنجشنبه توسط رسانهها اعلام شد.
با این وجود، انتظار افکار عمومی اعلام دست کم سه روز عزای عمومی پس از اعلام نتایج بررسی علت سانحه است.
در ادامه این روند، حتی تلویزیون از قرار دادن یک نوار مشکی در کنار لوگوی شبکههایی خودداری کرد.
اقدامی که در تلویزیون در شرایط مشابه، امری طبیعی و متداول است.
رئیس جمهور و دیگر مقامات مسئول هم حتی در مقابل لنز دوربینهای تلوزیونی حاضر نشدند تا به ملت داغدار ایران تسلیت بگویند.
تا شاید تسلیت این چنینی، صدای لرزان یا بغض آنها مرهمی بر کوه درد ملت باشد.
اکنون انتظارات به جای استعفا و عذرخواهی و جبران خسارت به یک بغض و دلجویی کاهش یافتهاست.
با این وجود حتی این انتظار هم از سوی مسئولان محقق نشدهاست.