آشنایی با بازیگران اصلی تحولات میدانی سوریه به همراه بررسی کامل بحران

بحران سوریه از مارس ۲۰۱۱ میلادی آغاز شده اما همچنان شعلههای بحران در این کشور برافروخته است. بحرانی که ابتدا با اعتراضات مردمی در استانهای دمشق و حلب آغاز شد. در ادامه دستگیری تعدادی از جوانان در شهر درعا و مقابله حکومت با معترضان باعث تشدید بحران شد. سپس در آگوست ۲۰۱۱ بخشی از نظامیان سوریه با جدایی از حکومت، ارتش آزاد سوریه یا FSA را تشکیل دادند. FSA بالافاصله مورد حمایت لجستیکی کشورهای غربی قرار گرفت و به این ترتیب شعله جنگهای داخلی در سوریه بر افروخته شد.
از اواخر سال ۲۰۱۱ میلادی، نیروهای جهادی هم وارد معادله میدانی سوریه شدند و صفآرایی نیروها را تغییر دادند. همچنین ورود داعش به بحران سوریه از اواخر سال ۲۰۱۳ هم معادلات میدانی بحرانی سوریه را بهم ریخت. با این اوصاف حالا پرسش این است که در وضعیت فعلی صف آرایی نیروها در بحران سوریه چگونه است و مساله مهم دیگر اینکه کدام بازیگران همچنان در معادلات حضور دارند و آینده آنها به چه شکل قابل ترسیم است؟
اولین و مهمترین بازیگر بحران سوریه در شرایط کنونی را میتوان حکومت مرکزی دانست
نیروهای حکومت مرکزی از ابتدای سال ۲۰۱۲ در موضعی تدافعی قرار گرفتند و از بسیاری از مناطق عقب نشینی کردند. تا اواسط ۲۰۱۵، ارتش از محورهای حمص، ادلب، حومه لاذقیه و حلب، درعا و قنیطره عقب نشینی کرد، اما از سپتامبر ۲۰۱۵، یعنی درست بعد از ورود روسیه به بحران سوریه، روند معادلات به نفع دمشق تغییر کرد. در همین برهه بود که با تدبیر مشاوران سیاسی-نظامی ایران و حمایت روسیه پیشروی ارتش سوریه آغاز شد.
در سال ۲۰۱۶ بشار اسد موفق شد کنترل استانهای جنوبی سوریه خصوصا استان دمشق را کاملا در دست بگیرد. در این مقطع، بسیاری از نیروهای معارض دمشق، با وساطت نیروهای خارجی به استان ادلب انتقال دادده شدند. در سالهای بعد از ۲۰۱۸ هم ارتش سوریه موفق شد بر حلب، استان حماء و لاذقیه مجددا حاکمیت خود را اعمال کند. در ادامه دمشق در سال ۲۰۱۹ تمرکز خود را بر آزادسازی استان ادلب معطوف کرد، اما ادلب به عنوان محل تجمع اصلی معارضین دمشق، با دخالت مستقیم ترکیه به کانون اصلی بحران سوریه تبدیل شده است.
شایان ذکر است ارتش سوریه بعد از مصر صاحب قویترین نیروی نظامی در میان تمامی کشورهای عربی است. این ارتش بیش از ۶۲۵ هزار نیروی نظامی را در سه بخش نیروی زمینی، هوایی و دریایی در اختیار دارد. در این بین نیروی زمینی سوریه تنها ۲۰۰ هزار نیروی آماده رزم و حدود ۳۰۰ هزار نیروی ذخیره دارد. نیروی زمینی ارتش سوریه متشکل از ۹ لشکر زرهی، سه لشکر مکانیزه و چهار تیپ پیاده است. بر اساس اعلام منابع خبری لشکر چهارم به رهبری ماهر اسد به ایران و لشکر پنجم رهبری ژنرال سهیل الحسن به روسیه نزدیک است. قابل توجه اینکه در چند عملیات میدانی، ناهمانگیهایی میان این دو لشکر در چند سال اخیر گزارش شده است.
با تمام این تفاسیر در مقطع کنونی هم هدف اصلی بشار اسد، آزادسازی ادلب، شمال حلب و مناطق تحت کنترل کردهاست. قوانین بینالمللی هم حامی حاکمیت دمشق بر کل سوریه و بر همین مبنا میتوان چنین گفت که سناریوی احتمالی هم پیشروی ارتش سوریه بوده است اما تغییر نظام سیاسی در قانون اساسی جدید سوریه به فدرالسیم، میتواند سناریوی حکومت متمرکز را مختل کند.
دومین بازیگردان در صحنه معادلات فعلی سوریه را میتوان نیروهای معارض حکومت مرکزی دانست
این نیروها شامل چندین دسته و گروه هستند که اولین گروه آنها FSA بود که در سال ۲۰۱۱ شکل گرفت. به نظر میرسد تا به امروز بیش از ۱۰۰۰ گروه شبه نظامی با داشتن بیش از ۱۰۰ هزار جنگجو به عنوان معارض دمشق اعلام مموجودیت کرده باشند. اکثریت قاطع این نیروها را جریانهایی با خظ مشی سلفی-جهادی تشکیل میدهند، اما در دو سال گذشته بخش بزرگی از این گروهها به عنوان نیروهای تحتالحمایه دولت ترکیه شناخته میشوند. جالب است بدانید ارتش آزاد سوریه در سال ۲۰۱۱ میلادی توسط نظامیان فراری مسلح مستقر در ترکیه، به رهبری سرهنگ ریاض الاسعد، تشکیل شد، اما در مدت زمانی کوتاه در سراسر سوریه بازیگرانی جدید به عنوان معارض اعلام حضور کردند.
در مهمترین تحول هفت گروه اسلامگرا در نوامبر ۲۰۱۳ میلادی که مصادف با آبان ماه ۱۳۹۲ بود، بزرگترین ائتلاف شورشیان را اعلام کردند. این گروهها شامل حرکت احرارالشام اسلامی، جیشالاسلام، صقورالاسلام، لواءالتوحید، لواءالحق، انصار شام و جبهه اسلامی کردها بود. در ادامه این روند شاخه القاعده سوریه تحت عنوان «جبهه النصره» هم به عنوان بازیگری مهم وارد میدان شد. در اواخر سال ۲۰۱۳ میلادی بود که داعش هم به بحران ورود پیدا کرد و در مدت زمانی کوتاه، «الرقه» را به عنوان پایتخت خلافت خود در سوریه معرفی کرد.
پس از داعش در مارس ۲۰۱۵، بخش بزرگی از گروههای اسلامی تحت حمایت عربستان و ترکیه «جیشالفتح» را تشکیل دادند. در ابتدای همین سال، جیشالفتح تمام استان «ادلب» و نیز بخشهایی از «لاذقیه»، «حلب»، «حما»، «حمص» را کنترل کرد، اما ورود روسیه به بحران در سال ۲۰۱۵ و حمایت هوایی روسها از ارتش سوریه، وضعیت معادله را برای معارضین تغییر داد. در ادامه طی سالهای بعد از ۲۰۱۵ دهها و شاید صدها نیروی معارض، اعلام موجودیت کردند، اما مساله این بود که ارتش سوریه به سرعت در حال پیشروی و آزادسازی استانهای مختلف بود.
از ابتدای سال ۲۰۱۶ میلادی، گروههای معارض در استانهای جنوبی کاملا شکست خوردند و بسیاری از آنها به ادلب منتقل شدند. با این وجود شوک بزرگ در حمایت از معارضین را ترکیه با ورود خود قلب بحران ایجاد کرد. انکارا در ۲۴ دسامبر ۲۰۱۶ در قالب عملیات «سپر فرات» به شهر جرابلوس وارد شد. متعقبا ترکیه نیروهای تحت حمایت خود را در تشکلی تحت عنوان «ارتش ملی» سازماندهی کرد. ارتش ملی در نتیجه ائتلاف «ارتش ملی سوریه» که همان ارتش آزاد سوریه سابق است به همراه «جبهه آزادیبخش ملی» ایجاد شد. این تشکل که حالا بیشتز در ادلب مستقر است، بیش از ۱۰۰ هزار نیروی نظامی را در بر میگیرد. این ارتش شامل بیش از ۳۰ جریان شبهه نظامی بوده و چهار گروه اصلی را شامل میشود.
دو گروه از چهار جناح بزرگ این ارتش، تیپهای «سلطان مراد» و «فیض سلطان محمد» از ترکمانان هستند. دو گروه دیگر، تیپهای حمزه و منتصر بالله است که در سال ۲۰۱۵ زیر نظر ارتشهای ترکیه و آمریکا مسلح شدند. همچنین بسیاری دیگر از گروههای معارض کوچک با تعداد اعضای کمتر از ۵۰۰ نفر در این ارتش حضور دارند. علاوه بر این گروهها، نیروهای سلفی جیشالاسلام هم با داشتن بیش از ۲۵ هزار نیرو با ترکیه به نوعی بیعت کرده است. ترکیه در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۸ در قالب عملیات «شاخه زیتون» برای حمله به عفرین از نیروهای ارتش ملی کمک گرفت. همچنین سال بعد و آنکارا در اکتبر ۲۰۱۹ در جریان عملیات «چشمه صلح» علیه کردها در شرق فرات از این نیرو استفاده کرد.
حالا این نظامیان و نیز نیروهای جبهه «فتحالشلام» که همان جبهه النصره سابق است با حمایت مستقیم ترکیه در ادلب مستقر هستند. نیروهای تحت حمایت ترکیه که بازمانده معارضین مشق بوده، اکنون ادلب و شمال حلب را در اختیار دارند. این نیروها در تدوین قانون اساسی جدید سوریه، خواهان ایفای نقش بوده اما حاضر به تسلیم سازی خود نیستند. با این حال هر چند آینده بحران ادلب مشخص نیست اما به نظر میرسد معارضین در آینده سوریه قابل حذف نیستند.
سومین بازیگر فعال در معادلات میدانی سوریه را میتوان کردهای این کشور دانست
جالب است بدانید کردهای سوریه با جمعیت حدودا ۲ میلیون نفری تا پیش از آغاز بحران سوریه، جایگاهی در سیاست و حکمرانی نداشتند. حتی حدود ۵۰۰ هزار از آنها با خطاب شدن تحت عنوان «اجنبی»، فاقد شناسنامه بودند، اما آغاز بحران سوریه و خلاء قدرت پیش آمده در شمال این کشور، زمینهای برای ظهور کردها در معادله تحولات سوربه شد. از همان ابتدای بحران حزب اتحاد دموکراتیک سوریه، اداره امور مناطق کردنشین را در دست گرفت.
کردهای سوریه به دو گروه شورای میهنی کردهای سوریه موسوم به ENKS و حزب اتحاد دموکراتیک سوریه، معروف به PYD تقسیم شدند. مهمترین احزاب شورای میهنی حزب دموکراتیک سوریه و حزب ترقیخواه دموکراتیک کرد سوریه هستند. قابل توجه اینکه حزب اتحاد دموکراتیک و جنبش جامعه دموکراتیک موسوم به Tev-Dem، جریانهای اصلی جبهه مخالف هستند. از آغاز بحران سوریه این دو گروه با هم اختلاف داشتند و حزب اتحاد دموکراتیک، حاضر به پذیرش گروه دیگر نبود. جالب است بدانید حزب اتحاد دموکراتیک، دو گروه اصلی نظامی به نامهای یگانهای مدافع خلق (ypg) یگانهای محافظ زنان (ypi) دارد.
کردها در سال ۲۰۱۴ در قالب سیستم خودمختاری دموکراتیک سه کانتون «جزیره»، «عفرین» و «کوبانی» را تشکیل دادند. اقبال آنها از اواخر ۲۰۱۴ با مقاومت در برابر داعش به منظور تصرف کوبانی آغاز شد. نکته قابل تامل اینجاست که آمریکا از ابتدای سال ۲۰۱۵ میلادی، حمایت از کردها را آغاز کرد و بعد از شکلگیری این وضعیت پیشروی آنها هم آغاز شد. بعد از بازپسگیری شهر کوبانی یا همان عینالعرب، پیشروی کردها با کنترل منطقه «تلابیض» و «الرقه» آغاز شد.
نوامبر ۲۰۱۵ بود که کردها تحت حمایت آمریکا «نیروهای سوریه دموکراتیک» را با مشارکت اعراب ایجاد کردند اما پیروزی بزرگ در اکتبر ۲۰۱۷ با فتح «الرقه» که پایتخت داعش در سوریه بود برای کردها رقم خورد. در ادامه کردها مناطق زیادی را در شرق سوریه در استان «دیرالزور» با همراهی آمریکا کنترل کردند، اما با ورود ترکیه به بحران سوریه در سال ۲۰۱۷، تاره اقبال کردها یکباره افول خود را آغاز کرد. در ابتدا کردها در اوایل سال ۲۰۱۸ کنترل عفرین و پس از آن در ۲۰۱۹ هم در شرق فرات کنترل برخی مناطق را از دست دادند. در این بین عدم حمایت آمریکا از آنها باعث شد که کردها بحث مذاکره با حکومت مرکزی را مطرح کنند، اما در وضعیت جدید به نظر میرسد آمریکا برنامه تازهای برای خودمختاری کردها در سر دارد.
در همین راستا آمریکا اخیرا از طرح خود برای نظارت بر دور جدید مذاکرات کردهای سوریه خبر داده است. میتوان دریافت که دولت آمریکا با مذاکرات درونکردی هدف دورکردن کردها از دمشق را پیگیری میکند. همچنین بر اساس خبرهای رسیده دریافتهایم که آمریکا برنامه احداث بزرگترین پایگاه دائمی هوایی و زمینی در منطقه شداده استان حسکه را در دستور کار قرار داده است. با این اوصاف نمیتوان آیندهای روشن برای کردها تصور کرد؛ چرا که واشنگتن نشان داده به آسانی به آنها پشت میکند. همچنین ترکیه و گروههای تحت حمایت این کشور به شدت با کردها مخالف هستند. دولت مرکزی هم تنها آنها را در قالب حکومت مرکزی متمرکز میپذیرد و دمشق به صراحت اعلام کرده حاضر به پذیرش کردها تحت ایجاد منطقه خودمختار نیست. جالب اینکه کردها حتی تا به امروز به مذاکرات گروههای سوری با حکومت مرکزی در ژنو و آستانه هم دعوت نشدهاند.
چهارمین بازیگر مطرح در بحران سوریه را میتوان کشور روسیه دانست که از سال ۲۰۱۵ میلادی به صورت رسمی وارد بحران سوریه شد.
روسها بدون تردید، پرقدرتترین و موثرترین بازیگر خارجی در معادلات تحولات میدانی سوریه بودهاند. روسها با حمایت از بشار اسد در برابر مخالفان، نفوذ و قدرت نظامی خود را در سوریه به شدت افزایش دادهاند. نیروههای نظامی روسی در ابتدا در پایگاه دریایی «طرطوس» و پایگاه هوایی «حمیمیم» واقع در لاذقیه مستقر بودند، اما حالا آنها در دو پایگاه نظامی «تیاس» که به T4 معروف است، «شعیرات» و چندین پایگاه کوچک دیگر در شمال سوریه حضور دارند. در سطحی دیگر روسها همزمان با حمایت از بشار اسد سیاست مستقلی و گاها غیرمعمولی را اتخاذ میکنند.
جالب اینجاست که روسیه از یک سو حامی دمشق است و از سوی دیگر، با حملات اسرائیل به خاک سوریه هماهنگی نسبی دارد. همچنین مسکو از نیروهای ببر یا لشکر پنجم نظامی ارتش سوریه و شبه نظامیان «ارتش حوران» حمایت میکند. حتی اخیرا کنترل سه استان مرزی سوریه با اسرائیل را به ارتش حوران که مخالف حکومت بشار اسد هستند، واگذار کرد. در مجموع روسیه را میتوان موثرترین بازیگردان در تحولات آتی کشور سوریه مورد ارزیابی قرار داد.
پنجمین بازیگر تاثیرگذار در بحران سوریه را میتوان جمهوری اسلامی ایران دانست
ایران از ابتدای بحران سوریه با حمایت قاطع از حکومت بشار اسد، حضور مستشاری در سوریه را کلید زد. همچنین تهران مدیریت نیروهای مدافعان حرم را لشکر چهارم نیروی زمینی ارتش سوریه را در دست دارد. معروفترین نیروهای مدافع حرم مورد حمایت ایران را میتوان گردانهای «زینبیون» و «فاطمیون» دانست. بدون تردید، ایران بیشترین نقش را در بقای حکومت بشار اسد ایفا کرده است. همچنین تهران در مقام یکی از اعضای اصلی بانی نشست آستانه تاثیر مهمی در روند بحران سوریه داشته است. در آینده معادلات سوریه هم به نظر میرسد هر گونه توافقی بدون رضایت ایران به سرانجام نخواهد رسید.
ایالات متحده آمریکا ششمین بازیگر موثر در بحران سوریه است که البته هیچگاه نقشی همه جانبه را نپذیرفته است
واشنگتن از همان آغاز بحران سوریه از مداخله مستقیم پرهیز کرد و استراتژی جنگ نیابتی را در پیش گرفت. آمریکا در ابتدای امر ارتش آزاد و سپس در سال ۲۰۱۴ کردها را مورد حمایت مستقیم خود قرار داد. پس از ۲۰۱۴ کردها نقش پیاده نظام واشنگتن را ایفا کردند و ائتلاف بینالمللی ضد داعش به رهبری آمریکا، حمایت هوایی از آنان را عهدهدار بود. جالب اینجاست که این کشور مجموعا در ۱۱ نقطه سوریه در استانهای حسکه، رقه و دیرالزور سوریه پایگاه نظامی دارد. در این بین کنترل بر چاههای نفت سوریه و حضور در پایگاه نظامی «التنف» برای واشگتن اولویت داشته است.
خوب است بدانید پایگاه نظامی آمریکا در التنف برای این کشور راهبردی است و به نوعی قطع کننده حلقه اتصال مقاومت را دارد. در سه سال گذشته ایالات متحده با حمایت سینوسی شکل خود از کردها، موجی از ناامیدی را در میان آنها ایجاد کرده، اما اخیرا واشنگتن با نظارت بر مذاکرات میان دو جریان اصلی کردها، به نظر میرسد که استراتژی جدیدی را در پیش گرفته است. دادههای موجود نشان میدهند، آمریکا در حال برنامهریزی برای احداث بزرگترین پایگاه نظامی خود در سوریه و در منطقه «شدادی» استان حسکه است. این امر نشان میدهد واشنگتن برای باقی ماندن در سوریه طی سالهای پیش رو احتمالا خواب و خیالاتی در سر دارد.
هفتمین بازیگر مهم در تحولات فعلی سوریه را میتوان کشورهای عربی به ویژه عربستان و قطر دانست
کشورهای عربی طی سالهای اخیر و پس آغاز بحران سوریه هیچگاه نقش مستقیم و همهگیری را ایفا نکردند. این کشورها غالبا حمایت از نیروها معارض حکومت مرکزی سوریه را در ابعاد مالی و لجستیکی در پیش گرفتند. در این میان عربستان هدف راهبردی خود را جلوگیری از گسترش قلمروی ژئوپلیتیکی محور مقاومت متمرکز کرده است. ریاض نقشی بزرگ در حمایت مالی از گروههای معارض بشار اسد داشته و در سال ۲۰۱۵ حامی اصلی تشکیل «جیشالفتح» بود. علاوه بر عربستان، کشور قطر، از ابتدای بحران سوریه حامی اصلی جریانهای اخوانی سوریه بوده است. قطریها، حامی صلی جریان «جیشالاسلام» بودند و حالا هم حامی اصلی نیروهای تحت حمایت ترکیه هستند. در مجموع هر چند اعراب از نظر مالی از مخالفین دمشق حمایت میکنند، اما تاثیر چندانی در آینده تحولات سوریه ندارند.
در حوزه بینالملل همچنین بخوانید: انرژی هستهای ابزار استراتژیک روسها برای تقویت نفوذ جهانی