
نجف دریابندری مترجم و نویسندهی شهیر ایرانی پس از سالها فعالیت ارزشمند در زمینههای مختلف بهویژه ترجمهی بزرگترین آثار ادبی و تاریخی، در روز ۱۴ اردیبهشتماه در ۹۱ سالگی درگذشت. آنهایی که کتابهایی مثل پیرمرد و دریا، وداع با اسلحه، گور به گور، در انتظار گودو و بسیاری از دیگر آثار ارزشمند ادبی و نمایشی را خواندهاند، خوب میدانند که نثر دریابندری چقدر شیوا و زیباست و البته قطعاً چقدر دقیق. در ادامه نگاهی مختصر خواهیم داشت به زندگی، فعالیتها و آثار نجف دریابندری – این ادیبمرد بزرگ – که حقیقتاً نقش بهسزایی برای آشناکردن فارسیزبانان با ادبیات جهان داشت.
زندگینامه نجف دریابندری
دریابندری در سال ۱۳۰۸ در شهر آبادان متولد شد و تا حدود ۲۸ سالگی در همین شهر زندگی و تحصیل کرد. او از آن دسته افراد موفقیست که بدون تحصیلات رسمی دانشگاهی، کار مورد علاقهی خود را دنبال کردند و در واقع نمونهی خوبی برای نمایش امکان موفقیت چنین افرادیست. البته علت ترک تحصیل او نه نداشتن علاقه و نه ناتوانی در درسخواندن بوده، چرا که او همیشه در مدرسه بهعنوان یکی از بهترین دانشآموزان شناخته میشدهاست. او پس از فوت پدر و بدشدن وضعیت اقتصادی خانواده برای پیداکردن کار مدرسه را ترک کرد و یک سال بعد در شرکت نفت آبادان مشغول به کار شد.

نجف دریابندری پس از ترک تحصیل در مدرسه بهخاطر علاقهاش به زبان انگلیسی برای یادگیری این زبان تلاش بسیار کرد و بهصورت خودآموخته انگلیسی را فرا گرفت. او تا حدی با انگلیسی آشنا شد که توانست رمان وداع با اسلحه از ارنست همینگوی را ترجمه کند. ترجمهی او آنقدر خوب بود که هنوز هم که هنوز است وداع با اسلحه، گذشته از همینگوی، نام او را برای ایرانیان تداعی کند.
نجف دریابندری در جریان کودتای ۲۸ مرداد و بهخاطر فعالیتهای سیاسی، در زندانی در آبادان که دست بر قضا چسبیده به مدرسهای بوده که او در آن درس میخوانده، حبس شد و یک سال بعد به زندان تهران انتقال داده شد.
حکم اولیهی نجف دریابندری پس از انتقال به زندان تهران اعدام بوده اما کمی بعد به حبس ابد تقلیل پیدا کرده است. حکم حبس ابد باعث شده او با تصور اینکه دیگر از زندان خلاص نمیشود زندگی کند، اما او به جای افسردگی و انزوا رو به خواندن کتابهای مختلف، بهویژه کتب فلسفی که بهتازگی به آنها علاقهمند شده بود آورد و یادگیری بهتر زبان انگلیسی و پیشرفت در ترجمه را پی گرفت و در همین دوران بود که تاریخ فلسفهی غربِ برتراند راسل را ترجمه کرد.
دریابندری پس از آزادی، مدتی طولانی با انتشارات فرانکلین که شعبهای از این انتشارات آمریکایی در تهران بود – و در حدود سال ۱۳۳۲ بهکوشش همایون صنعتیزاده یکی از مؤثرترین شخصیتها در حوزهی کتاب و کتابخوانی در ایران تأسیس شده بود – همکاری کرد. او در آن زمان سردربیر این انتشارات بود و علاوه بر این به کار مورد علاقهی خود یعنی ترجمهی آثار ادبی و فلسفی میپرداخت و در همان دوران بود که یکی از دیگر ترجمههای ماندگار خود یعنی پیرمرد و دریا را منتشر کرد.
پس از حدود ۱۷ سال او با انتشارات فرانکلین قطع همکاری کرد و برای مدتی مشغول ترجمهی دیالوگهای فیلمهای انگلیسیزبان به فارسی برای رادیو تلویزیون ملی ایران بود که البته کمی بعد با پیروزی انقلاب اسلامی این فعالیت او به پایان رسید. دریابندری پس از آن به کار ترجمه پرداخت و آثار پرشماری را از زبان انگلیسی به فارسی برگرداند.

سبک خاص نجف دریابندری
دریابندری از این رو در بین بسیاری از مترجمان دوران جوانی و حتی کهنسالی خود شاخص است که به ترجمه به شکل نوعی هنر نگاه میکرده و بر این باور نبوده که وفاداری به متن میتواند آنقدر مهم باشد که نهایت کار را به یک متن رباتگونهی دور از محتوای زبان فارسی تبدیل کند، البته مسلماً او این سخن را دربارهی آثار ادبی بیان کرده است. او هنگام ترجمهی یک متن ادبی خودش را به جای نویسندهی آن متن میگذاشته و تصور میکرده اگر آن نویسنده میخواست حرفاش را به زبان فارسی بگوید از چه کلماتی استفاده میکرده و چه ترتیبی برای آنها در نظر میگرفته است. دریابندری بر این باور بوده که مترجم باید خود نویسنده باشد و در حقیقت این دو را جدا از هم نمیدانسته است.
شاید به همین خاطر است که او از ذبیحالله منصوری به نیکی یاد میکند و کارهای او را دوست دارد. او گفته منصوری یک نویسنده است، نه یک مترجم و به این خاطر خود را مترجم معرفی کرده که در آن زمان آثار نویسندگان خارجی مخاطبان بیشتری داشته است. البته ترجمههای دریابندری به هیچعنوان شبیه به کارهای منصوری نیستند و دقت و وفاداری به متن در ترجمههای او بسیار زیاد است.
چند واقعیت جالب دربارهی نجف دریابندری
- پدر نجف دریابندری مرد سرشناسی بوده و در زمان خود از روشنفکران بهحساب میآمده و کتابخانهی بزرگی داشته است.
- دریابندری یادگیری زبان انگلیسی را با تماشای فیلمهای انگلیسیزبان در سینما شروع کرده است.
- اولین کتاب غیردرسی انگلیسیزبانی که او خوانده کتاب دیوید کاپرفیلد اثر چارلز دیکنز است.
- او از حامیان دکتر مصدق بوده و در جریان اعتصابها و مبارزههای آن زمان نقش فعالی داشته است.
- دریابندری از بین مترجمان ایرانی بیش از همه به محمد قاضی علاقهمند بود.
- دریابندری داستان بوف کور هدایت را اصلاً دوست نداشت و آن را تقلیدی از ادبیات گوتیگ آن زمان فرانسه میدانست، اما به گفتهی خودش هدایت، بهویژه ترجمهی داستانهایی مثل دیوار از سارتر و کراسوس شکارچی توسط او، بر شیوهی کارش تأثیر زیادی داشتهاند. او حتی در یک جلسهی احضار ارواح با غلامحسین ساعدی شرکت کرده و با احضار روح هدایت از او پرسیده که داش آکَل درست است یا داش آکُل و ظاهراً هدایت پاسخ داده اولی.
- ابراهیم گلستان یکی از دوستان نزدیک و از افراد اثرگذار بر دریابندری بوده، اما این دوستی نزدیک، مثل خیلی از دوستیهای نزدیک دیگر سرانجام به اختلاف و کشمکش ختم شده است.
برخی از مهمترین آثاری که نجف دریابندری ترجمه کرده است
دریابندری به بعضی از نویسندگان علاقهی بیشتری داشته و آثار بیشتری از آنان را نسبت به دیگران ترجمه کرده که بعضی از آنها شامل موارد زیرند:
- تعدادی از آثار همینگوی شامل برفهای کلیمانجارو، وداع با اسلحه و پیرمرد و دریا
- تعدادی از آثار ویلیام فاکنر مثل گل سرخی برای امیلی و گور به گور
- تعداد از آثار مارک تواین مثل سرگذشت هکلبری فین، بیگانهای در دهکده و عجیب غریب
- تعدادی از آثار راسل مثل تاریخ فلسفهی غرب، عرفان و منطق و قدرت
- تعدادی از آثار کاسیرر مثل افسانهی دولت و فلسفهی روشناندیشی
او همچنین کتب تاریخی، هنری و همچنین چندین نمایشنامه و فیلمنامه را هم به فارسی ترجمه کرده است.
دریابندری تنها یک مترجم نبود، بلکه نویسندهای چیرهدست هم بود که آثاری مشهور از جمله کتاب مستطاب آشپزی، افسانه اسطوره و چندین مقاله را هم نوشته و به چاپ رسانده بود.
سخن پایانی
دریابندری مترجم بزرگی بود و پشتکار و جدیت او در کار مورد علاقهاش بود که به ما فرصت خواندن آثار بزرگان تاریخ ادبیات به زبانی شیرین را داد و بدیهیست که نام او همانطور که تاکنون در عرصهی ترجمه در ایران مطرح بوده، در آینده نیز مطرح خواند ماند و تا سالها هنر او سرمشق افرادی خواهد بود که به ترجمه به چشم یک هنر و نه فقط بهعنوان ابزاری برای کسب درآمد نگاه میکنند.
بد نیست در این بین به یاد داشته باشیم، مترجمان بزرگ دیگری را که در قید حیات، اما فراموششده هستند، اما دیر یا زود به او خواهند پیوست.