
سینمای ژاپن در سطح جهان سینمایی قوی محسوب میشود. در اقصینقاط جهان هم سینمادوستان زیادی هستند که بهجد سینمای ژاپن را دنبال میکنند. در سالهای اخیر هم ژاپن تحولاتی بزرگ در سینمایاش تجربه کرده و کارگردانانی حرفهای روی کار آمدهاند. در ادامهی این نوشتار ۲۳ تا از بهترین فیلمهای سینمای ژاپن در قرن بیستویکم [از سال ۲۰۰۰ به بعد] معرفی خواهند شد.
مقدمه در مورد سینمای ژاپن از سال ۲۰۰۰ بدینسو
ورود سینمای ژاپن به عرصهی جهانی زمانی اتفاق افتاد که «آکیرا کوروساوا» برای فیلم «راشومون» موفق به کسب جایزه شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز ۱۹۵۱ شد. او نه تنها یکی از چهرههای مطرح و جریانساز سینمای ژاپن است، بلکه فیلمسازیست مولف و تاثیرگذار که کارگردانان غیر ژاپنی بسیاری هم متاثر از ویژگیهای سینمای غنی و شگفتانگیز او بودهاند، از جمله «مارتین اسکورسیزی» که در ینگهی دنیاست و یا «عباس کیارستمی» که فیلمساز ایرانی بود. هرچند صنعت سینمای ژاپن در گذشته یک صنعت شکوفا بود، اما آثار یاسوجیرو اوزو، کنجی میزوگوچی، کوروساوا و بسیاری دیگر به طرز چشمگیری به حفظ این صنعت بین المللی برای دهههای آینده کمک قابلتوجهی کردند
. با ظهور هزارهی جدید و تغییر و تحولاتی که خاصیت طیشدن زمان برای بهکمالرسیدن یا سقوط میراثی ارزنده است و دگرگونی در فرهنگ و پیدایش سبک و گونههای جدید، موجی به نام «Extreme» یا در معنای سادهاش «افراطی»، که ژانری به شدت آمیخته با خشونت است توجه خیلی تماشاگران را به خود جلب کرد و ۲۰ سال بعد، ژاپن همچنان به تولید پایدار فیلم های پرفروش میپردازد.
سوای این تغییر و تحولات در این نوشتار از مجلهی اینترنتی خبر ببر قصد داریم از بهترین آثار ژاپنی قرن ۲۱ و نمونههایی از سینمای قابلقبول و تا حد ممکن مولفمحور نام ببریم. چرا که عوضشدن ذوق و سلیقهی فیلمساز و مخاطب باعث کهنهشدن آثار گذشته یا مردود شدن آثار نو یافته نمیشود، مهم جستجو برای بهدستآوردن اثری درخور توجه و دارای ابعاد هنری غنی و شگرف است. حتما در مطلبی دیگر لیستی از بهترین آثار کلاسیک برای شما تهیه خواهیم کرد اما حالا هدف ما فراهمآوردن لیستی پیرامون بهترین فیلمهای ژاپن در قرن ۲۱ است.
نکته: برای جلوگیری از تکرار اسامی فیلمسازانی مانند «هیروکازو کورهدا» و «تاکاشی میکه» و همچنین تنوعبخشیدن به این لیست، انتخابهای ما فقط به یک فیلم برای هر کارگردان محدود میشوند.
بهترین فیلمهای سینمای ژاپن در قرن ۲۱
-
نبرد سلطنتی «کینجی فوکاساکو» (۲۰۰۰)
«فوکاساکو» رمان علمیتخیلی آواز قو نوشتهی «کوشون تاکامی» را به ملودرامی فوق العاده خشن تبدیل کرد. تاتسویا فوجیوارا و چیاکی کوریاما از جمله دانش آموزان دبیرستانی هستند که گروه آنها به یک جزیرهی دور افتاده منتقل شده و در بدو ورود با برنامهای غیرقابلباور روبهرو میشوند.
به آنها گفته میشود سه روز زمان دارند که برای نجات جان خود دست به هر کاری بزنند، اما بعد از سه روز فقط یک نفر برنده وجود خواهد داشت. آنها در جزیره تنها هستند و هیچ راه فراری از این مهلکه ندارند، گردنبندی با خاصیت انفجاری به گردن هر کدام از دانشآموزان است که با زیر پا گذاشتن قوانین مسابقه فعال میشود.
-
نبض «کیوشی کوروساوا» (۲۰۰۱)

نبض، یکی از فیلمهای موج J-horror* فیلمی ترسناک به کارگردانی «کیوشی کوروساوا» است. کیوشی کوروساوا با آکیرا کوروساوا هیچ نسبتی ندارد نه در خون نه در خاصیت فیلمـ در این فیلم میبینیم که چند جوان دانشجو به ارتباطی بین خودکشیهای سریالی و یک وبسایت اینترنتی پی میبرند، با کنجکاوی بیشتر تحقیقاتی انجام میدهند ولی این اقدام باعث شوکهشدنشان میشود. در این وب سایت به کاربران قول داده میشود که آنها با چهرهی سرد و سیاه مرگ روبرو خواهند شد!
* J-horror یکی از زیر ژانرهای ترسناک است که از مولفههای آن تکیه بر ایجاد حس وحشت و فضای اضطرابآور تا ضرب و جرح و تصاویر بیپردهای از خون و بریدن اعضای بدن است. کیست که انکار کند استاد مسلم ترس و دلهره هیچکاک بود و بعد از او مولف دیگری پیدا نشد و صرفا مقلد بودند، با این حال این توضیح تکمیلی لازم است که این زیر ژانر با ژانر آثار هیچکاک متفاوت است چرا که در فیلمهای هیچکاک با suspense به معنای تعلیق مواجه هستیم تا J-horror که به معنای حس وحشت است. حرف جی اختصار نام لاتین ژاپن است و در کل جی هارور یعنی فیلم وحشت و ترسناک ژاپنی.
-
ویزیتور Q «تاکاشی میکه» (۲۰۰۱)

ویزیتور Q یکی دیگر از بهترین فیلمهای سینمای ژاپن در قرن ۲۱ است. «تاکاشی میکه» در میان کارگردانان جدید ژاپنی دارای جایگاهی ویژهست. زندگی پربار و شگفتآور میکه هر ژانر قابل تصوری را کاوش کرده است، اما هیچ چیز به نزدیکی بهرههای تابو شکنانه و نوع بازنگری از جنس کارهای فوق العاده پاولو پازولینی نیست.
به عنوان خلاصه داستان فیلم این اشاره کوتاه کافیست که یک خانواده ناکارآمد توسط شخصیتی تنها و گوشهگیر مورد تاخت و تاز قرار میگیرد. اما زیر پوست این خلاصهی ساده و بی خطر، موضوعاتی جنجالی مانند ارتباط غیرافلاطونی با محارم و خشونت افسار گسیخته وجود دارد.
-
شهر اشباح «هایائو میازاکی» (۲۰۰۱)

این ترکیب جادو و اساطیر برندهی اسکار، لذتهای فانتزی استودیو گیبلی داستان افسانهای و خیرهکنندهی میازاکی را برای مخاطبان جهانی به ارمغان آورد. فیلم سفر معنوی چیهیروـی ۱۰ ساله را دنبال میکند، او کاملا اتفاقی از یک جهان فانتزی سر در میآورد که توسط اژدها، جادوگران و دیگر جانوران خارقالعاده و نیروهای عرفانی اداره میشود. مکانی سرسبز و آرام که استراحتگاه خدایان و ارواح کیش ژاپنی شینتو است. آثار میازاکی آنقدر بدیع و خلاقانهاند که میتوان تمام لیست ۲۳ فیلم برتر سینمای ژاپن را به مرور آثار او اختصاص داد. اگر به فیلمهای انیمه ژاپنی علاقه دارید یا حتی اگر تا به حال رغبتی به دیدن آنها نداشتهاید، حتما با دیدن این فیلم با دنیای انیمه پیوندی جدا ناشدنی برقرار میکنید.
-
همه چیز درباره لیلی چو-چو «شونجی ایوائی» (۲۰۰۱)
فیلمی با زیبایی وحشیانه که پتانسیل تبدیلشدن به ماجرایی تکاندهنده را دارد. فیلم نمودار سقوط دوستی بین دو نوجوان ناسازگار و دردسرساز است. یکی به قلدری شرور تبدیل می شود، دیگری به موجودی درونگرا که همه چیز با موسیقی اثیری لیلی چو چو خواننده مورد علاقهاش برایاش قابلتحمل می شود. فیلمی گمنام و توفیقنایافته در ایران – که البته از بهترین فیلمهای سینمای ژاپن است.
-
آب تیره «هیدئو ناکاتا» (۲۰۰۲)

ناکاتا را با فیلم حلقه میشناسند. او هرگز موفقیت فیلم دلهره آور «حلقه ۱۹۹۸» را به دست نیاورد، اما او با این داستان واقعا ناراحت کننده سعی کرد دوباره روح سینمای خود را زنده کند. داستان این فیلم روایتی از جوانی که به تازگی طلاق گرفته و در پی نقل مکان به خانهای جدید است. «هیتومی کوروکی» همراه دختر خود به یک آپارتمان جدید نقل مکان کرده است، بعد از چند روز متوجه رطوبتی عجیب در سقف خانه میشود و گسترش آن پاسخی منطقی ندارد. این اولین نشانه از وجود چیزی ماوراالطبیعه است که به تدریج باعث ایجاد ترس و ناامنی آنها میشود.
-
سامورایی گرگ و میش « یوجی یامادا» (۲۰۰۲)

سامورایی گرگ و میش یا تاسوگاره سِی بِی، درامی متفاوت از یاماداست که برنده ۱۲ جایزه در بخشهای مختلف جشنوارههایی از جمله آکادمی فیلم ژاپن، روبان آبی و جشنواره فیلمهای ورزشی نیکان شده است – حماسهای به سبک فیلمساز قدیمی یوجی یامادا که داستان دلخراش یک سامورایی پایین رتبه را روایت میکند، «هیرویوکی ساناد» که در تلاش برای مراقبت از مادر بیمار و دو دختر خردسال خود است با اکراه به زندگی خشونت آمیز کشیده میشود.
-
زاتویچی «تاکشی کیتانو» (۲۰۰۳)

زاتویچی فیلمی در ژانر اکشن است که در آن مقطع فعالیت سینمایی کیتانو گریزی از سبک درامهای مینیمال یاکوزایی به «جیدای کگی*» با شکوه ژاپنی و داستانی متفاوت و نمادین بود، سامورایی شمشیربازی که کور است برای بقای خود و ارزشهای سامورایی وارد ماجراجویی خطرناکی میشود که محال است جان سالم به در ببرد. کیتانو با به تصویر کشیدن اوج دوران حاکمیت زورمندان و جزئیات زرق و برقدار خیره کننده به همراه مجموعهای از مبارزات شمشیربازی جذاب، زاتویجی را به یک فستیوال موسیقی و سراسر رقصنده تبدیل کرده که که یک لذت ناب سینمایی بوجود آورده است.
* Jidaigeki : جیدای کگی یا «درام دوره» ژانر شناخته شدهی سینما، تلویزیونی و تئاتر ژاپن است، که اغلب موضوعاتی در طول دوره سنتی تاریخ ژاپن بین سالیان ۱۶۰۳–۱۸۶۸ را که عموما نشان دهنده فرهنگ و ارزشها و اصول ژاپنیست.
-
طعم چای «کاتسوهیتو ایشی» (۲۰۰۴)

درام بسیار عجیب و غریب ایشی با رگههای کمدی، به تکرار سورئالیسمی از جنس فیلمهای نوبوهیکو اوبایاشی میپردازد. آیانو همسر یوشیکو پس از چندین سال زندگی در توکیو به روستای کوچکی نقل مکان میکنند، آنها با سرعتی ملالآور و عجولانه در حال گذار از مشکلات عاطفی و شغلی هستند. آیانو در کنار خانهداری در گیر و دار یک پروژه فیلم انیمیشنی هم هست، که مدخلی برای ورود به دنیای فانتزی «طعم چای» میشود. کاتسوهیتو ایشی با ترکیب دو فضایی ناهمگون و دغدغههای متفاوت و عناصر پوچی که به طور مداوم در حاشیه فیلم قرار میگیرند و زندگی زوجی که با یک معصومیت رویایی عجین است، این فیلم را در زمرهی فیلمهای برتر سینمای ژاپن قرار داده است که دیدن آن را نباید از دست داد.
-
لیندا لیندا لیندا «نوبوهیرو یاماشیتا» (۲۰۰۵)

این فیلم با دیگر فیلمهای مشابه ژانر خود مثل «آواز دخترانه ۲۰۰۴»، «دختران رقاص هولا ۲۰۰۵» و «پسران آبی ۲۰۰۱ » بسیار متفاوت است، کمدی خاص «نوبوهیرو یاماشیتا» خاص سینمای او و عاری از دغدغههای تجاری است و دلیل حضورش در فهرست بهترین فیلمهای ژاپنی قرن بیست و یکم نه فقط این فیلم بلکه قدرت و ویژگیهای سینمای یاماشیتاست. فیلم دربارهی سه دختر دبیرستانی است که برای حضور در فستیوال موسیقی دبیرستان گروهشان را برای اجرای آهنگهای راک تشکیل دادهاند و این گروه سه نفره با ورود «بایی دونا» دانشآموزی انتقالی که به تازگی از کره آمده است کامل میشود. بایی دونا بهعنوان خواننده به گروه ملحق شده و فقط سه روز فرصت دارد تا قبل از اجرای برنامه برای کل مدرسه تمرین کند. حتما از شنیدن و اجرای ترانه The Blue Hearts، لذت خواهید برد چرا که کمتر آهنگی احساس خوب یک شاهکار را تداعی میکند و این آهنگ از این دست آهنگهاست.
-
پاپریکا «ساتوشی کن» (۲۰۰۶)
شاهکار علمی-تخیلی با موضوعی مانند فیلم تلقین کریستوفر نولان، بیانگر قدرت ذهن خیره کننده ساتوشی کن است. داستان محقق روانشناسی که دستگاهی ویژه اختراع کرده تا از طریق دنیای ذهنی بیماران، پزشکان امکان کمک به آنها را بدست اوَرَد. اما این دستگاه دزدیده میشود و باعث مشکلاتی مثل توهم، شوک روانی و اتفاقات دیگر میشود.
-
Love Exposure «سی اون سونو» (۲۰۰۸)

فیلم روایتگر ماجرای پسری نوجوان است به نام یو که عاشق یوکو می شود. پدر او کشیش معتقدی است که مرزهای اخلاقی تند و بی انعطافی دارد. دختر که رفتارهای خشنی دارد به عنوان مدل در شاخهای از صنعت پورنو کار میکند. تلاش های یو برای ایجاد رابطه بینتیجه میماند. چرا که توسط یک دوست دیگر متقاعد میشود یوکو به همجنس خود گرایش دارد. این فیلم با وجود زمان طولانی تقریبا ۴ ساعته هم در بین منتقدان هم مخاطبان، به عنوان یکی از بهترین فیلمهای سینمای ژاپن شناخته میشود – فیلمی در ژانر رمانتیک، درام و کمدی که دیدناش بهشدت سرگرم کننده یا واقعاً نفرتانگیر است.
-
نماد «هیتوشی ماتسوموتو» (۲۰۰۹)

نبوغ کمدی ماتسوموتو در این فیلم هم مضحک و هم در عین حال درخشان به نمایش در آمده است. یک مرد در حالی از خواب بیدار می شود که میفهمد برای فرار از اتاق به ظاهر بی خاصیت، ناتوان و آشفته است. فیلمی با ساختاری کلاسیک در ارتباط با پوچی مردی که به غیر از دکمههای روی دیوار یک اتاق سفید خالی، چیزی پیدا نمیکند و او باید بفهمد کدام دکمه را فشار دهد تا به خواستهی خود برسد. این چالش ساده اما بامعنا به یک مسیر متعالی تبدیل میشود. فیلم نماد با امتیاز ۷.۱ از بهترین فیلمهای سینمای ژاپن به حساب میآید.
-
اعترافات «تتسویا ناکاشیما» (۲۰۱۰)

داستانی تلخ و غمانگیز با چاشنی انتقام فیلم ناکاشیما را همانقدر تکاندهنده کرده که از نظر بصری جسورانه و تازه است.
«تاکاکو ماتسو» بهعنوان معلم جوان و مادر غمگینی که با یک نقشهی پیچیده و بینقص در پی انتقام از دو نوجوان سرخورده و منزویست که مسبب مرگ دختر خردسالاش بودهاند. معلمبودن او باعث نمیشود که از انتقامی خونین چشمپوشی کند. این یکی از بهترین فیلمهای سینمای ژاپن است که دیدن آن را قبل از هر فیلمی توصیه میکنیم.
-
کوتوکو «شینیا تسوکاموتو» (۲۰۱۱)

کوتوکو یک موسیقیدان است و این داستان غیرقابلبخشش و نفرت انگیز او به عنوان مادری جوان است که به بیماری دو شخصیتی دچار شده و همین باعث میشود تا کنترل اعصاب خود را از دست بدهد و کم کم بچههایاش از او دور شوند تا دو شخصیت درون او در یک حال و هوای سادومازوخیستی، با شکست عصبی بر علیه او توطئه کنند تا کوتوکو دیوانه شود. در این جدال درونی، موسیقی تنها راه فرار اوست.
-
کودکان گرگ «مامورو هوسودا» (۲۰۱۲)

در این انیمهی درام که واقع ادای احترام به هایائو میازاکیست، دختر جوانی عاشق یک گرگینه میشود و حاصل این عشق دو کودک به نام یوکی و آمه است. اما حادثهای باعث کشتهشدن گرگینه میشود و زن جوان به تنهایی و در دنیایی خطرناک و نابخشودنی رها می شود تا دو کودک نیمه گرگ خود را در روستایی کوچک بزرگ کند. اگر انیمههای میازاکی را دنبال میکنید پس حتما از این فیلم که در لیست بهترین فیلمهای سینمای ژاپن است لذت میبرید.
-
داستان یونوسوکه «شوئیچی یوشیدا» (۲۰۱۳)

ماجرای فیلم در سال ۱۹۸۷ سپری میشود. یونوسوکه، دانشجوی ۱۸ ساله برای تحصیل در دانشگاه وارد توکیو می شود و با کاتو، یوکو و چیتارو آشنا میشود. یونوسوکه جوانی معمولی اما شگفتانگیز است که خنداندن دیگران را به راحتی و بی قضاوت سادهانگارانه برای شادیبخشیدن به آنها انجام میدهد. در خلاصه داستان آن نکته و تاثیری شگرف نمیبینید اما شک نکنید با فیلمی تکاندهنده روبهرو خواهید شد که بعد از تماشایاش به فکر فرو خواهید رفت. این فیلم در بین تماشاگران و منتقدان دیده شد و نظر اکثر آنها را جلب کرد تا « داستان یونوسوکه» تبدیل به یکی دیگر از فیلمهای برتر سینمای ژاپن شود، سینمایی با تاکید بر تعالی انسان و بصیرت و شاد زیستن که در این فیلم با رویکردی دراماتیک به آن پرداخت میشود.
-
داستان پرنسس کاگویا «ایسائو تاکاهاتا» (۲۰۱۳)

تاکاهاتا در آخرین فیلم خود داستان بامبوشکن را به یک شاهکار دلخراش اقتباسی تبدیل میکند و با انیمه آبرنگ تصویری حیرت انگیز میسازد. داستان فیلم برگرفته از یک داستان فولکلور ژاپنی به اسم بامبوشکن است، کشاورزی بیبضاعت در ساقهی یک بامبو درخشان دخترکی را مییابد و تصمیم میگیرد دخترک را که باعث رونق و فراوانی محصول زمین او شده با همسرش بزرگ کند. اما دیری نمیپاید که پرنسس کوچک طعمهی ثروتمندان و مردمان حریص میشود.
-
نجار «شینوبو یاگوچی» (۲۰۱۴)
در این داستان کلاسیک روستایی و شهری، «یوکی» پس از رد شدن در امتحانات ورودی دانشگاه و قطع رابطه دوست دخترش، با دیدن چهره ماسامی ناگازاوا در یک پوستر به طور ناخواسته در یک برنامه آموزشی جنگلداری ثبتنام میکند. در ابتدا با پشیمانی روزهای کاری خود را میگذراند اما سرانجام عاشق حرفهی جدید خود میشود. سینمای ژاپن فقط در پرداخت به موضوعات محیرالعقول موفق نیست، بارها با آثار گوناگون ثابت کرده که موضوعات ساده و به دور از هر گونه جذابیت را با شیرینترین بیان سینمایی و تحلیل رفتار انسانی به تصویر میکشد.
-
عشق صد ینی «ماساهارو تایک» (۲۰۱۴)

عشق صد ینی در دستهی بهترین فیلمهای سینمای ژاپن فیلمی در ژانر درام ورزشی است با داستانی جالب و کمدی در شهر توکیو در عصر معاصر. دختری به نام «سایتو ایچیکو» با والدیناش زندگی میکند، اما این دختر در روابط اجتماعی ضعیف است. او با ۳۲ سال سن و زندگی بیکنشی که دچارش شده تصمیم میگیرد زندگی خود را تغییر دهد و برای این هدف به یک سالن ورزش بوکس ملحق میشود. در طی فیلم شاهد تحولات جسمی و احساسی باورنکردنی سایتو هستیم.
-
من یک قهرمان هستم «شینسوکه ساتو» (۲۰۱۵)

اقتباس سرگرمکنندهی ساتو از «مانگای» اثر هانازاوا، برخلاف دیگر آثار ترسناک، کاملا خندهدار است و ترس آن را متعادل می کند. خلاصه داستان از این قرار است که یک هنرمند انیمیشن کتابهای مصور به نام «هیدئو ایزوومی» در نیمههای شب شاهد تصادفی میشود که یک خودرو به یک عابر پیاده در نزدیکی او برخورد میکند و وقتی برای کمک به نزدیکی محل حادثه میرسد متوجه صحنهی وحشتناکی شده و از اینجاست که فیلم به فستیوال زامبیها تبدیل میشود. از بهترین فیلمهای ژاپنی زامبی و ترسناک که تاکنون با تصاویر سورئال ساخته شده است و باعث شرمساری سایر زامبیها می شود. فیلم جواهری کوچک و پنهان است که ارزش تماشا را دارد.
-
اسم تو «ماکوتو شینکای» (۲۰۱۶)

پس از سالها درگیر سرنوشتی مبهمماندن، سرانجام نبوغ غیرقابلانکار شینکای با این غول گیشه شناخته شد. خیلی از منتقدین به دلیل سبک تصاویر انیمه و تأثیرات احساسی آن را ستودنی توصیف کردند. فروش تاریخی آن در تاریخ بهترین فیلمهای سینمای ژاپن و تاریخ انیمههای ژاپن هم گواهی برای اقبال عمومی و محبوبیت آن در بین تماشاگراناش بود.
فیلم برخوردار است از یک داستان عاشقانهی آخرالزمانی که در طول زمان و مکان گسترش یافته است و یک موسیقی متن عالی از گروه موسیقی Radwimps. میتسوها دانشآموزی در حاشیه روستاست که از شرایط زندگی در روستا خسته شده و آرزو دارد در زندگی بعدی خود پسری باشد که در توکیو زندگی میکند. زمانی که یک ستارهی دنبالهدار از آسمان روستای او میگذرد، آرزوها و زندگی آنها دستخوش تغییر میشود. روز بعد وقتی هر کدام از خواب بیدار میشوند در کمال حیرت با دنیای متفاوتی روبرو میشوند که هر کدام جایشان با دیگری عوض شده است.
-
دزدان مغازه «هیرو کازو کرئیدا» (۲۰۱۷)
کرئیدا با این شاهکار نخل طلای جشنواره کن را از آن خود کرد، برای داستان کاملاً پرتحرکاش دربارهی یک طبقهی پنهان زیر طبقه فرودست که بیشتر جامعه ژاپن ترجیح میدهند آن را نادیده بگیرند. همچنین به عنوان بهترین فیلم خارجیزبان انجمن منتقدان فیلم بوستون شناخته شد. خانوادهای پنج نفره که با تلاش زیاد هم نمیتوانند هزینههای زندگی خود را بپردازند مجبور اند دست به دزدی از مغازهها بزنند. همه چیز خوب پیش میرود تا شبی که اوسامو و توبویو، دخترکی را تنها و گریان در کوچه پیدا میکنند و او را به خانه خود میبرند. اتفاقها هم از همین جا شروع میشوند و خانواده را دچار بحرانهای زیادی میکنند. این اثر بینقص برای بهترین فیلم سینمای ژاپن قلمداد شدن هیچگونه تلاشی نمیکند چرا که متاثر شدن تماشاگراناش بعد از دیدن دزد مغازهها حرفی برای گفتن نمیگذارد.
سخن آخر
در این نوشتار مروری بر بهترین فیلمهای سینمای ژاپن در قرن بیستویکم داشتیم. عمدهی فیلمهای سینمای مدرن متعلق به موج نوی سینمای ژاپن هستند – فیلمهایی که کاملا تجربهگرا، بی پروا و بی مرز در نگارش فیلمنامه و حتی کارکرد دوربین در صحنه اند. در آیندهای نزدیک در نوشتاری دیگر به معرفی بهترین فیلمهای کلاسیک سینمای ژاپن خواهیم پرداخت.
همچنین بخوانید: بهترین فیلمهای آرنولد شوارتزنگر