
سینمای آلمان از بهترین و غنیترین سینماهای جهان است و با توجه به عبور از فراز و فرودهای بسیار و از سرگذراندن تجربههای متعدد، به ویژه دو جنگ جهانی، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. گذشته از این هنرمندان فعال در سینمای آلمان، با خلاقیت و استعداد درخشانی که در فیلمهای تولیدیشان بهخوبی دیده میشوند، توانستهاند نه تنها موضوعاتی که بیشتر مردم این کشور را درگیر کرده، بلکه تمامی موضوعاتی را که برای همهی انسانها در تمامی نقاط جهان مهم هستند در قالب فیلم به نمایش بگذارند، مسائل و موضوعات تازهای مطرح و برای پیداکردن پاسخهایی درخور برای این مسائل تلاش کنند. در این نوشتار به معرفی بهترین فیلمهای سینمای آلمان خواهیم پرداخت.
سینمای آلمان فیلمهای خوب زیادی دارد و نمیتوان به همهی آنها در فرصتی محدود اشاره کرد، اما با مطالعهی فهرست زیر میتوانید ضمن آشناشدن با ۱۲ تا از بهترین فیلمهای سینمای آلمان، کارگردانان سرشناس این کشور را بشناسید و با دیدن سایر آثارشان با دیگر فیلمهای شاخص سینمای آلمان هم آشنا شوید.
معرفی بهترین فیلمهای سینمای آلمان
۱- متروپولیس (Metropolis)
این فیلم در سال ۱۹۲۷ درست در زمان اوج رونق اکسپرسیونیسم در سینمای آلمان با کارگردانی فریتز لانگ و نویسندگی تئا فون هاربو ساخته شده است. اگرچه بسیاری این فیلم را فیلمی علمی تخیلی معرفی میکنند، با نگاه دقیقتر میتوان مضامین اجتماعی و سیاسی بااهمیتی را از آن بیرون کشید. داستان این فیلم دربارهی یک پادآرمانشهر در سال ۲۰۳۰ میلادی است که در آن شکاف طبقهی غنی و فقیر بهشدت زیاد شده و در این بین زنی تلاش میکند با وعدهی ظهور یک منجی فقرا را تسلی دهد. داستان فیلم بهشکلی پیش میرود که رباتی که از نظر ظاهری شبیه به این زن است، به جای او جا زده میشود و هماو فقرا را به شورش فرا میخواند – که البته نتیجهی این شورش خود فاجعهای دیگر است. درنهایت یکی از افراد قشر ثروتمند، که مانند همنوعان خود نیست، موفق به برقراری تعادلی بین ثروتمندان و فقرا میشود.
با دیدن فیلم متروپولیس گذشته از غرقشدن در جذابیت داستان و موسیقی متن خوب، میتوانید بیشتر با هنر اکسپرسیونیستی بهویژه در سینما آشنا شوید. گرچه فیلم صامت است، از بسیاری از فیلمهای غیرصامت گویاتر وضعیت پادآرمانشهری که دنیا به سمتاش پیش میرود را شرح میدهد.
۲- روبان سفید (The White Ribbon)
روبان سفید یکی از آثار میشل هانکه یکی دیگر از بهترین فیلمهای سینمای آلمان است و در سال ۲۰۰۹ ساخته شده است. هانکه برای ساخت این فیلم جوایز مختلفی مانند جایزهی نخل طلای جشنوارهی فیلم کن و همچنین جایزهی گلدنگلوب برای بهترین فیلم خارجی را از آن خود کرد. این فیلم روایت دورهی کوتاهی از زندگی مردم یک روستا از زبان یکی از ساکنان آن، پس از رفتن از آن روستا و سپریشدن سالهای طولانی بعد از آن اتفاقات است. همانطور که راوی فیلم میگوید، تمام ماجرا از زمانی شروع میشود که پزشک دهکده هنگام اسبسواری بهخاطر گیرکردن پای اسب به سیم غیرقابل مشاهدهای که در مسیر او بسته شده زمین میخورد و مصدوم میشود. پس از این حادثه رشتهای از اتفاقات غیرعادی دیگر در روستا رخ میدهند، اما تا پایان فیلم مسبب این اتفاقات و انگیزهی او مشخص نمیشود و کارگردان با همین ترفند مخاطب را تا انتهای فیلم درگیر نگاه میدارد.
فیلم روبان سفید حقیقتاً یکی از بهترین فیلمهای سینمای آلمان است و اگرچه در ظاهر مستقیماً ارتباطی به جنگ جهانی ندارد، در انتهای آن میبینیم که چگونه داستان روستایی بینام و نشان – با آن همه خشونت پنهان و آشکاری که دارد – به جنگی بزرگ پیوند میخورد.
۳- مطب دکتر کالیگاری (The Cabinet of Dr. Caligari)
مطب دکتر کالیگاری هم از دسته فیلمهای اکسپرسیونیستی آلمان است که در سال ۱۹۲۰ توسط رابرت وینه بهصورت صامت ساخته شده. رابرت وینه توانسته با کمکگرفتن از مضمون داستان و استفادهی هنرمندانه از عناصر هنر اکسپرسیونیستی یکی از بهترین فیلمهای ترسناک تاریخ سینما را خلق کند. داستان فیلم روایت پزشکیست که توانسته با استفاده از دارویی خاص بیمار خود را بخواباند و روان او را کنترل کند و البته از طریق همان بیمار از آینده و بهخصوص زمان مرگ خود، که صبح فرداست، مطلع میشود و در این بین او را وادار به مرتکبشدن جنایاتی میکند.
بسیاری فیلم مطب دکتر کالیگاری را نقطهی عطفی در سینمای اکپرسیونیستی جهان میدانند و بعضی از هنرمندان بعدها با اقتباس از آن آثار هنری دیگری هم خلق کردند. موسیقی متن فیلم اثر جوزپه بچه، یکی از تأثیرگذارترین موسیقیدانان بر سینمای آلمان بوده است.
۴- بالهای آرزو (Wings of Desire)
بالهای آرزو یا بهشت بر فراز برلین (Heaven Over Berlin) به کارگردانی ویم وندرس در سال ۱۹۸۷ ساخته و موفق شد جوایز متعددی را در جشنوارههای مختلف سینمایی از آن خود کند که مهمترین آنها جشنوارهی فیلم کن برای بهترین کارگردانی در سال ۱۹۸۷ است. فیلم دربارهی انسانها و رنجها و احساسات مختلف آنهاست و در تمامی شهر برلین فرشتگانی پراکنده هستند که میخواهند انسانها را از دشواریهای زندگی نجات دهند.
فیلم بالهای پرواز فیلمی است که نقدهای منفی کمی داشته و بیشتر منتقدان آن را تحسین کردهاند. این فیلم بعدها در سال ۱۹۹۸ با اعمال بعضی تغییرات در هالیوود بازتولید شد.
۵- سقوط آخرین روزهای رایش سوم (The Rise and Fall of the Third Reich)
این فیلم در سال ۲۰۰۴ با کارگردانی الیور هیرشبیگل ساخته شده و همانطور که از ناماش پیداست به روزهای آخر رایش سوم میپردازد. داستان فیلم بر اساس کتابهای مختلفی که خود با توجه به شواهد و اسنادی که روزهای پایانی زندگی هیتلر را نشان میدهند نوشته شدهاند، ساخته شده است. در ابتدای فیلم تراودل یونگه از بین چند متقاضی دیگر برای منشیگری هیتلر انتخاب میشود و باقی داستان روایت او از اتفاقاتیست که در روزهای پایانی رایش سوم در زیرزمینی که افسران آلمانی در آن پناه گرفته بودهاند رخ دادهاند.
۶- نوسفراتو (Nosferatu)
نوسفراتو یا سمفونی وحشت (A Symphony of Horror) در سال ۱۹۲۲ ساخته شده و بهعنوان اولین فیلم تاریخ سینما در ژانر وحشت شناخته میشود. این فیلم سرآغازی برای شهرت شخصیت دراکولا و استفاده از آن در داستانها و فیلمهای مختلف از همان زمان تا امروز است و بر اساس داستان دراکولا اثر برام استوکر خالق کاراکتر دراکولا ساخته شده است. نوسفراتو هم از فیلمهای اکسپرسیونیستی آلمان است و بهصورت صامت ساخته شده. فیلم داستان مردیست که برای یک مأموریت به شهر دیگری اعزام میشود و هیجان بسیاری برای انجام این کار دارد، اما پس از مدتی متوجه اتفاقات غیرعادی و وحشتناکی در این شهر میشود.
فریدریش ولیهلم مورنائو کارگردان فیلم نوسفراتو یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان بر سینمای اکسپرسیونیستی آلمان بوده و در این فیلم از تکنیکهای جدیدی مثل استفاده از نمای نقطهنظر سوژه استفاده کرده است. یکی از نکات جالب دربارهی این فیلم این است که پس از ساخت آن، در حالیکه استوکر درگذشته بوده، همسرش از مورنائو به جرم نقض کپی رایت شکایت کرده و موفق به محکومکردن او هم شده و بههمین خاطر تقریباً تمامی نسخههای این فیلم از بین برده شدهاند و اگر چند نسخهای که بهصورت پنهانی نگهداری شدهاند هم نمیبودند، اکنون دیگر اثری از این فیلم، مثل چند تا از دیگر فیلمهای مورنائو، وجود نداشت.
۷- سوفی شول: روزهای آخر (Sophie Scholl: The Final Days)
این فیلم که در سال ۲۰۰۵ به کارگردانی مارک رورتموند ساخته شده آخرین روزهای زندگی سوفی شول – یکی از فعالان سیاسی علیه رژیم هیلتر – را روایت میکند. سوفی شول یکی از اعضای اصلی مقاومت رز سفید است، گروهی که با اقدامات صلحجویانه به مقابله با سیاست هیتلر برخاست، اما دیری نگذشت که با دستگیری اعضای اصلی، از جمله سوی شول و برادرش خاموش شد و جالب این است که سوفی شول هنگامی که دستگیر و اعدام میشود، تنها ۲۱ سال سن داشته است. این مقدمه کافیست که مخاطب را به دیدن فیلمی که برای بزرگداشت دختری که یکی از قهرمانان حقیقی مبارزه با رژیم هیتلر است ترغیب کند.
فیلم سوفی شول: روزهای آخر در پنجاه و پنجمین دورهی جشنوارهی فیلم برلین برندهی خرس نقرهای برای بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول زن و همچنین در هفتاد و هشتمین دورهی جوایز اسکار نامزد بهترین فیلم خارجیزبان شد و علاوه بر این جوایز متعددی را در سایر جشنوارههای سینمایی از آن خود کرد.
۸- زندگی دیگران (The Lives of Others)
این فیلم در سال ۲۰۰۶ با کارگردانی فلوریان هنکل فون دونرسمارک ساخته شد و تحسین بسیاری از منتقدان را برانگیخت، تا جایی که بیش از ۳۰ جایزه در جشنوارههای مختلف سینمایی از جمله جایزهی اسکار بهترین فیلم خارجی در هفتاد و نهمین مراسم اسکار را از آن خود کرد . بهواقع ببه سادگی و بدون تردید خاصی میتوان آن را یکی از بهترین فیلمهای سینمای آلمان بهشمار آورد.
داستان فیلم تغییر شخصیت و رفتار یکی از جاسوسان آلمان شرقی را نشان میدهد که به جاسوسی یکی از فعالان سیاسی گماشته میشود، اما بهتدریج بهخاطر آنچه دربارهی این فرد و همسرش طی شنودها میفهمد، تغییر رویه میدهد و برای کمک به این زوج تلاش میکند.
یکی از نکات جالب دربارهی فیلم زندگی دیگران این است که اتفاقات زندگی اولریش موهه، بازیگر نقش اول فیلم، شباهت زیادی به داستان فیلم دارد، چرا که او پس از فروریختن دیوار برلین و برطرفشدن مشکلات سیاسی مرتبط با آن متوجه میشود که از سوی همکاران فعلی و حتی همسرش تحت نظر بوده است.
۹- آزمایش (The Experiment)
فیلم آزمایش در سال ۲۰۰۱ با کارگردانی الیور هیرشبیگل بر اساس یک آزمایش روانشناسی واقعی به نام «آزمایش زندان استنفورد» ساخته شده است. فیلم تقریباً همان چیزی را بهتصویر میکشد که در آزمایش زندان استنفورد رخ داد. در این آزمایش از طریق یک آگهی روزنامه از شهروندانی که داوطلب انجام یک آزمایش تحقیقاتی پزشکی هستند خواسته شد که در ازای دریافت مبلغی پول در آزمایش شرکت کنند. در ادامه گروهی ۲۴ نفره از بین داوطلبان انتخاب شد که همگی از نظر روانی سالم بودند و هیچ سوءسابقه یا مشکل رفتاری خاصی نداشتند. این ۲۴ نفر بهصورت تصادفی و با قرعهکشی به دو گروه تقسیم شد یکی از آنها زندانی و دیگری زندانبان شدند. نتیجهی این آزمایش آنقدر دور از ذهن و عجیب بود که تنها ۶ روز پس از شروع، بهخاطر خشونت بیش از حد شرکتکنندگانی که پیش از آزمایش هیچ شناختی از هم نداشتند متوقف شد. یکی از نتایج آزمایش و فیلم این است که رفتار زندانی و زندانبانها ارتباط چندانی به صفات شخصیتی و ذاتی ندارد، بلکه این موقعیت و شرایط است که رفتار آنها را در یک قالب خاص شکل میدهد.
فیلم آزمایش ۲۰۱۰ به کارگردانی پل شیورینگ هم درست بر اساس همین آزمایش ساخته شده و دیدن آن هم خالی از لطف نیست.
۱۰- خداحافظ لنین (Good Bye, Lenin)
این فیلم به کارگردانی ولفگانگ بکر در سال ۲۰۰۳ ساخته شده و در ارتباط با فروپاشی دیوار برلین و اتحاد دو آلمان شرقی و غربیست. شخصیت اصلی این داستان که مراقبت از مادرش را برعهده دارد، پس از یک اتفاق دستگیر میشود اما در همین حین مادرش بر اثر سکته به کما میرود و این مشکل باعث میشود که از جرم او چشمپوشی شود. در این بین موضوع فروپاشی دیوار برلین به میان میآید و پس از بیرونآمدن مادر از کما دو آلمان شرقی و غربی دیگر با هم متحد شدهاند. مشکلی که برای شخصیت اصلی فیلم ایجاد میشود این است که طبق گفتهی پزشکان نباید هیچ شوکی به مادرش وارد شود و به همین خاطر او تلاش میکنند همه چیز را طوری تنظیم کند که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده و دیوار برلین همچنان پا بر جاست.
۱۱- فاوست (Faust)
فاوست یکی دیگر از فیلمهای مورنائوست – کارگردانی که کمی قبل فیلم نوسفراتوی او را معرفی کردیم. مورنائو فیلم فاوست را در سال ۱۹۲۶ با الهام از شخصیت فاوست که در داستانهای قدیمی آلمانی حضور دارد ساخته است. فاوست پزشکیست که برای بهدستآوردن نداشتههای خود روحاش را به شیطان میفروشد، اما داستان او بهصورتهای مختلفی روایت شده و درواقع هر راوی از این کاراکتر طوری استفاده کرده که بتواند منظورش را برساند.
فاوستِ مورنائو پزشک سالخورده در شهریست که در آن طاعون گسترش پیدا کرده، اما او نمیتواند کاری برای مردم انجام دهد و همین دستمایهی مفیستو یا شیطان برای اغوای فاوست میشود. در داستان مورنائو برخلاف بسیاری داستانهای دیگر فاوست از همان آغاز روح خود را تا ابد به شیطان نمیفروشد و اتفاقاتی که بعد از قرارداد یکروزه با شیطان برای او رخ میدهند هم با نسخههای دیگر تفاوت دارند.
۱۲- ازدواج ماریا براون (The Marriage of Maria Braun)

راینر ورنر فاسبیندر فیلم ازدواج ماریا براون را در سال ۱۹۷۹ بر اساس فیلمنامهای که خود نوشته بود ساخت. این فیلم یکی از بهترین فیلمها برای نمایش فضای شهرهای جنگزده طی جنگ جهانی دوم است و ماجرایی عاشقانه است که در بحبوحهی جنگ پیش آمده و سرگذشتاش را بهشکلی زیبا و هنرمندانه به تصور کشیده است. داستان فیلم روایت زندگی زنی به نام ماریاست که در دوران جنگ با یک سرباز آلمانی به نام هرمان ازدواج میکند، اما تنها پس از یک روز با رفتن هرمان به جنگ از او جدا شده و پس از مدتی از مرگاش باخبر میشود. پس از این ماریا با مردی آمریکایی رابطه برقرار میکند، اما پس از مدتی متوجه میشود که هرمان نمرده و جریان داستان به سمتی میرود که او مرد آمریکایی را به قتل برساند.
سخن پایانی
در این نوشتار نگاهی به ۱۲ تا از بهترین فیلمهای سینمای آلمان داشتیم و چند تن از سرشناسترین کارگردانان این کشور را معرفی کردیم. بسیاری از فیلمهای دیگر کارگردانانی مثل میشل هانکه، فردریش مورنائو و ویم وندرس قابل توجه و دیدنیاند و گذشته از این فیلمها و کارگردانهای آلمانی زیادی هستند که فرصت اشاره به آنها وجود نداشت. ۱۹۱۴، آلیس در سرزمین عجایب، اتللو، اردوگاه آشویتس، استالینگراد، پیچ اشتباه و تاجر ونیزی نمونههایی از دیگر فیلمهای آلمانی در سبکهای مختلفاند که احتمالاً از دیدن آنها خوشتان خواهد آمد.
بیشتر بخوانید: بهترین فیلمهای عاشقانهی تاریخ سینما
۲ نظرها