توییتر | بررسی داستان پرنده آبی سایبری که این روزها جنجالی شده است


بیش از یک دهه از زمانی که شبکه اجتماعی توییتر با کاربرد خاص امروزه خود مورد استفاده قرار گرفته میگذرد. یک دههای که شاید جالب باشد بدانید توییتر را چگونه به توییتر امروزی تبدیل کرد. نرم افزار و فضایی که اخیراً با حذف حساب کاربری دونالد ترامپ با ۸۸ میلیون نفر دنبال کننده به بهانه دعوت طرفداران خود به ایجاد بینظمی و خشونت برای اعتراض به نتایج انتخابات اخیر آمریکا، بار دیگر نقش خود را در معادلات سیاسی به جهان یاد آوری کرد.
مدتهاست که این مایکروبلاگینگ آنلاین به بستری برای برای سیاستمدران و اظهار نظرهای سیاسی و بدون واسطه افراد تبدیل شده و از این نظر رتبه اول بیشترین حضور رهبران جهان را درمیان شبکههای اجتماعی مختلف به خود اختصاص داده است. جالب است بدانید اولین توییت در توییتر توسط جک دورسی به عنوان سازنده اصلی این بستر، پست شد و شاید گمان نمیرفت که در سالهای آینده به عنوان دومین شبکه اجتماعی تاثیرگذار پس از فیسبوک تبدیل شود. تاثیری که حتی با امکانات کم این بستر همچون تعداد محدود کلمات در نوشتن توییت و نداشتن قابلیتی چون اصلاح غلطهای املایی نتوانست جلودار آن باشد.
پیشرفت این مجموعه در طی این سالها بسیار پر شتاب بوده است تا جایی که در ژانویه سال ۲۰۰۹ میلادی از رتبه ۲۲ به جایگاه سوم در میان شبکههای اجتماعی حاضر در آن سال رسید و شرایط به نحوی شد که بر اساس اطلاعات موجود یک سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۰ میلادی در این بستر اجتماعی اینترنتی روزانه حدود ۶۵ میلیون توییت پست میشد. به عبارت دیگر میتوان این گونه گفت که حدود ۷۵۰ توییت در ثانیه پست میشده است.
در همان سالها بود که با شروع موج ناآرامیها، اعتراض و انقلاب در کشورهای خاورمیانه و آفریقا که عموماً از آن به عنوان بهار عربی یاد میشود، مطالعات بسیاری در زمینه نقش اینترنت و فضای مجازی در بروز چنین جنبشهای صورت گرفت. طبق این مطالعات شبکههای اجتماعی چون فیسبوک، توییتر و یوتیوب به عنوان سازمان دهنده روابط معترضان مورد استفاده قرار گرفته بودند. البته شبکههای اجتماعی را نمیتوان عامل اصلی بروز انقلابها و اعتراضات مذکور دانست بلکه صرفاً آنها را کاتالیزر و سرعت دهنده میدانند. شاید از همین رو بود که در آن سالها توییتر شعار خود را از عبارت «چه کار میکنید؟» به عبارت «چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟» تغییر داد.
خوب است بدانید امروزه توییتر ماهانه ۳۳۰ میلیون و روزانه ۱۴۵ میلیون کاربر فعال دارد که هر روز ۵۰۰ میلیون بار توییت میکنند؛ جمعیت زیادی که میتواند توجهات را به منبع درآمدی این شبکه اجتماعی جلب کند. به خصوص در این زمان که توییتر با حذف دائمی حساب کابری دونالد ترامپ موجب شد دو درصد از ارزش سهامش کاهش یابد و از سویی با حذف تبلیغاتی که وابسته به فعال بودن حساب ترامپ و حضورش در این بستر است، بخش دیگری از درآمد خود را از دست بدهد. همین عامل موجب شده که کاربرانِ مخالف بسته شدن حساب کاربری دونالد تراپ این سوال را مطرح کنند که توییتر در ازای چه چیزی این بخش مهم درآمدی خود را از دست داده است و مخالفانی که حالا شبکههای اجتماعی را به جهتگیریهای علیه دونالد ترامپ محکوم میکنند.
گفته میشود تبلغیات اصلیترین منبع درآمد توییتر است که ۸۵ درصد آن را شامل میشود. توییتر تبلیغات شرکتها و محصولات را در داخل ساختار خودش تعبیه کرده است؛ به این صورت که برای هر شرکتی سه راه تبلیغ در نظر گرفته شده است.
راههای در نظر گرفته شده در توییتر برای تبلیغات شرکتها
- ترفیع یک توییت برای دیده شدن در تایملاین کاربران
- ترفیع یک حساب کاربری
- ترفیع یک روند درباره موضوعی خاص
جالب است بدانید مبلغ دریافتی توییتر هم بر اساس میزان فعالیتی است که این گونه محتویها جذب میکند. علاوه بر این توییتر سیستمی مزایدهای هم دارد که تبلیغ کنندگان میتوانند برای گذاشتن تبلیغ خود در فضایی خاص با یکدیگر رقابت کنند. در همین رابطه خوب است بدانید موبایلها و تبلتها نیز نقشی اساسی در مدل درآمدی توییتر ایفا میکنند، به طوری که بیش از ۶۵ درصد درآمد این شرکت از طریق تبلیغات بر روی دستگاههای همراه کسب میشود.
این در حالی است که دیگر منبع درآمدی توییتر، فروش داده کاربران است. خوب است بدانید فروش داده یا فروش اطلاعات که اقدامی منفی بوده و به معنای فروش اطلاعات کاربران به خریداران است، متفاوت است اما منظور از داده عموماً مطالبی عمومی است که کاربران روی یک بستر و شبکه اجتماعی قرار میدهند. در اصل توییتر به این طریق اجازه استفاده از توییتهای عمومی را به شرکتها میدهد. با توجه به عمومی بودن این توییتها، ارزش آنها نه به بحثهای شخصی و علایق افراد که به حجم بالا و روند محتوایی آنها بستگی دارد.
با خرید این اجازهنامه شرکتهای بیمه یا حتی مراکز تحقیقاتی که به دادههای فراوان متنی نیاز داشته باشند، میتوانند به این جریان عظیم اطلاعاتی دسترسی داشته باشند و با تجزیه و تحلیل آن که پیچیدگیهای زیادی هم دارد میتوانند به نتایج ارزشمندی دست یابند. البته این شیوه کسب درآمد اما و اگرهای خاص خود را دارد و بسیاری از کارشناسان بر این باور هستند که حتی فروش همین دادهها و اطلاعات عمومی کاری غیر اخلاقی است.